ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روحانی در گفت و گو با رئیس جمهوری آذربایجان عنوان کرد
آمادگی ایران برای کمک به حل مناقشه آذربایجان و ارمنستان
رئیس جمهوری روزگذشته در تماس تلفنی با «الهام علی اف» رئیس جمهوری آذربایجان، با بیان اینکه تحولات اخیر منطقه ناشی از درگیری دو کشور همسایه آذربایجان و ارمنستان را با حساسیت و نگرانی دنبال میکنیم، گفت: مسأله صلح در منطقه بسیار مهم است و البته تمامیت ارضی همسایگان نیز برای ما دارای اهمیت بالایی است . به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، حجت الاسلام حسن روحانی، کشور آذربایجان را همسایه خوب ایران خواند و افزود: همه مردم ایران علائق تاریخی، فرهنگی و مذهبی بسیار نزدیکی با جمهوری آذربایجان دارند و همواره دولت و ملت دوست و برادر ایران و آذربایجان روابط بسیار نزدیکی داشتهاند، مسئولان جمهوری اسلامی نیز مواضع بسیار روشن و صریحی درخصوص مناقشه اخیر اتخاذ کردهاند. روحانی با ابراز نگرانی از مداخله احتمالی کشورهای دیگر در مناقشه آذربایجان و ارمنستان و تبدیل این درگیری به یک جنگ منطقهای، تأکید کرد: امنیت، ثبات و آرامش منطقه و بویژه مرزهای شمالی برای ما بسیار مهم است و این مناقشه و تداوم ناامنی مرزها نباید زمینه ساز نفوذ برخی گروههای تروریستی شود. رئیس جمهوری همچنین از کشیده شدن درگیری مرزی دو کشور به جنگ شهرها ابراز نگرانی کرد و گفت: امیدوارم این جنگ و درگیری به جنگ شهرها منتهی نشود که در کنار آن آواره شدن مردم و کشته شدن شهروندان غیر نظامی را بدنبال دارد که بسیار دردناک و خطرناک است. روحانی با اشاره به ضرورت پایان یافتن هر چه سریعتر درگیریها میان ارمنستان و آذربایجان، افزود: ایران برای هر نوع اقدامی برای حل اختلافات باکو و ایروان براساس قوانین و حقوق بینالمللی و مرزهای به رسمیت شناخته شده دو کشور، آمادگی دارد. رئیس جمهوری همچنین رعایت امنیت مرزهای ایران با کشورهای آذربایجان و ارمنستان و حفظ جان ساکنان روستاهای ایرانی همجوار با این کشورها را مورد تأکید قرار داد. رئیس جمهوری آذربایجان نیز در این گفت و گو با ابراز خرسندی از مذاکره تلفنی با رئیس جمهوری ایران، گفت: بخاطر مواضع سازنده مقامات رسمی ایران و تأکید بر حفظ تمامیت ارضی و حل مناقشه قره باغ، مراتب سپاسگزاری و قدردانی خود را اعلام می کنم. الهام علی اف با تأکید برقابل درک دانستن نگرانی رئیس جمهوری کشورمان درباره امنیت مرزهای ایران و احتمال نفوذ گروههای تروریستی درصورت ناامن شدن منطقه، گفت: امنیت ایران را امنیت آذربایجان می دانیم و اجازه نخواهیم داد این مناقشه موجب ناامنی در کشورهای همسایه شود.
سعید رسولی، مدیرعامل راهآهن در گفتوگو با «ایران»:
ایران به فناوری ساخت ترمز ناوگان ریلی دست یافت
گروه اقتصادی/ ترمز قطار پیش از این قطعهای وارداتی بود که فقط 3 کشور توان ساخت آن را داشتند اما اکنون ساخت و تولید آن در کارخانههای داخل شروع شده است. سعید رسولی، مدیرعامل راهآهن در گفتوگو با «ایران» با اشاره به برگزاری نمایشگاه قطعات تولیدی ناوگان و زیربناهای راهآهن گفت: در این نمایشگاه قطعاتی عرضه میشود که ما به تکنولوژی ساخت آن دست پیدا کردهایم. رسولی افزود: صنعت ریلی کشور با قدمت 100 ساله، امروز مورد توجه قرار گرفته تا به جایگاه بهینه و مطلوب در حمل و نقل و جابجایی بار و مسافر برسد. در اسناد بالادستی هم در این چند ساله بستر توسعه حمل و نقل ریلی فراهم شده است و با این سیاست، در چند سال گذشته استانهای بیشتری به شبکه راه آهن متصل شدهاند. طرحهای مهمی هم در دست اجرا است که راهآهن چابهار-زاهدان دارای اهمیت زیادی است. این پروژه در حال انجام است و در کریدور شمال به جنوب و مسیر ترانزیتی بسیار با اهمیت است، بخصوص که به بندر اقیانوسی متصل میشود. همچنین راهآهن اقلید-یزد و راهآهن اردبیل که بزودی افتتاح میشوند، موحب توسعه ریلی در کشور میشود. در چند سال گذشته خطوط ریلی کشور به لحاظ توسعه کمی و کیفی رشد زیادی داشته و کرمانشاه، همدان، ارومیه و گیلان به شبکه ریلی کشور متصل شدند. خط آهن تبریز از مسیر جدید میانه به بستان آباد و بستان آباد به تبریز نیز یکی دیگر از خطوط مهم است که به بهرهبرداری رسیده است. باید به این نکته هم اشاره کنم که خطوط جدید هم در توسعه هم در افزایش ظرفیت در حال اجرا هستند.
داخلیسازی قطعات
برای توسعه صنعت ریلی در زمان تحریم، بومیسازی قطعات و تولید ریل و ناوگان ملی در دستور کار قرار گرفته است. مدیرعامل راهآهن با اشاره به این موضوع خاطرنشان کرد: برای ایجاد ثبات و پایداری در صنعت ریلی ناچار هستیم وابستگی به صنعت ریلی را کم کنیم. از تحریم به عنوان فرصتی برای بروز خلاقیت و دستاوردهای خودکفایی استفاده کردهایم. راهآهن از سال گذشته بهرهوری را به صورت جدی و با اولویت خاص در دستور کار قرار داده است. بهرهوری بخصوص در سال 98 به عنوان سال رونق تولید، در راهآهن اوج گرفت. امسال هم که سال جهش تولید نامگذاری شده بهرهوری با سرعت بیشتری پیش میرود. تلاش کردیم برای کاهش وابستگی به خارج از کشور در ارتباط با ساخت تجهیزات و ادوات مورد نیاز شبکه ریلی اقداماتی را انجام دهیم که مهمترین این اقدامات، شناسایی ظرفیتهایی موجود در کشور برای تولید قطعات مورد نیاز شبکه و ناوگان ریلی است. رسولی افزود: برای رسیدن به خودکفایی در بخش ریلی، در سال گذشته بستر بارگذاری و ایجاد یک سامانه الکترونیک فراهم شد. این سامانه در حال حاضر عملیاتی شده و در اختیار عموم است. در این سامانه بیش از 4 هزار قطعهای که در کشور تولید میشود با مشخصات فنی، بارگذاری شده است. در این بخش استفادهکنندگان از این قطعات و تجهیزات میتوانند با مراجعه به این سایت، از تولید قطعه در داخل مطمئن شوند و قطعات را تأمین کنند. پیش از راهاندازی سامانه، بسیاری از قطعاتی که اکنون تولید میشود هم
وارد میشد.
به گفته رسولی در سامانه، امکان جست و جوی قطعه مورد نظر از طریق شماره فنی قطعه، نام قطعه و سازنده فراهم شده و فهرست کل قطعات ساخته شده در سامانه آورده شده است. در بخش ناوگان راهآهن قطعات ساخته شده به سه دسته لکوموتیو، ناوگان باری و ناوگان مسافری دستهبندی شده است. در بخش زیربنایی هم قطعات و تجهیزات ساخته شده به چهار دسته ماشنآلات مکانیزه خط، ارتباطات، علائم الکترونیکی و ادوات خط دستهبندی شده است.
همچنین در سامانه الکترونیکی مشخصات قطعاتی که هنوز وارداتی است هم مشاهده میشود. رسولی علت بارگذاری قطعات وارداتی در سامانه الکترونیکی راهآهن را این گونه توضیح داد: بخش دوم سامانه اختصاص به قطعاتی دارد که هنوز به تولید داخلی نرسیده است. در این بخش قطعات را با مشخصات بارگذاری کردهایم و به اهالی صنعت و شرکتهای دانشبنیان فراخوان دادهایم برای مشارکت در ساخت این قطعات با ما همکاری کنند. از صنعتگران، تولیدکنندگان و شرکتهای دانش بنیان دعوت میکنیم که در تولید و خودکفایی این صنعت با ما همکاری کنند و ما هم حمایتهای لازم را از تولید به عمل میآوریم. رسولی قدم دیگر برای حمایت از تولید داخل در راهآهن را تأسیس نمایشگاه دائمی جهاد خودکفایی صنعت ریلی عنوان کرد. به گفته مدیرعامل راهآهن، این مجموعه در سایت کارخانجات بازسازی و نوسازی ناوگان راهآهن در تهران آماده شده است.
ساخت به کمک صنایع داخلی
مدیرعامل راهآهن گفت: تولیدکنندگان نمونه قطعات را در این نمایشگاه ارائه میکنند. این نمایشگاه بزودی افتتاح میشود. در این نمایشگاه شاهد خواهید بود موتور دیزلهای مانوری که دوگانهسوز است و توسط شرکتهای تولید موتور دیزل سنگین تولید شده به نمایش گذاشته میشود. سیستم ترمز ساخت داخل هم در نمایشگاه ریلی عرضه میشود. تاکنون در دنیا فقط 3 کشور ترمزهای ناوگان ریلی را تولید میکردند. اما ما به این فناوری مجهز شدیم و سیستم ترمز ناوگان ریلی در داخل ساخته شده است و در ناوگان تولید مهرماه، 8 دستگاه ناوگان مجهز به سیستم ترمز ملی به شبکه ریلی وارد میشود. در این زمینه نیز میتوانیم به صورت صد درصد تولید سیستم ترمز ملی را انجام داده و از واردات به صورت کامل قطع وابستگی کنیم.
رسولی با اشاره به تولیدات دیگر کشور در زمینه قطعات ریلی گفت: در تأمین چرخ منوبلوک صد درصد وابسته بودیم. این چرخ قطعهای است که بسیار در قطارها استفاده میشود و ما مجبور به واردات آن بودیم اما الان تولید آن در داخل شروع شده و تست گرم آن انجام شده است و قطع وابستگی کامل از واردات این چرخ را که قطعهای راهبردی در صنعت ریلی بود، اعلام میکنیم. همچنین در حوزه زیرساخت و ناوگان قطعات و تجهیزات مختلفی ساخته شده است و در نمایشگاه عرضه میشود. با وجود حمایتهای صورت گرفته از خودکفایی در صنعت ریلی قصد داریم امسال به هدفگذاری ساخت و بهرهبرداری از 2 هزار دستگاه ناوگان ریلی برسیم چرا که در شرایط کنونی تقاضای بیش از 8 هزار دستگاه ناوگان جدید ریلی علاوه بر آنچه در دستور کار شرکتهاست، وجود دارد.
مدیرعامل راهآهن افزود: همزمان با افتتاح نمایشگاه، سند تفاهمنامه همکاری با وزارت دفاع در زمینههای ساخت و تولید قطعات و تجهیزات صنعت ریلی با توجه به توانمندیهای وسیع موجود در صنایع دفاعی کشور را به امضا میرسانیم. هدف ما قطع کامل وابستگی به صورت صد درصدی در حوزه ریلی و رسیدن به خودکفایی است و مطمئن هستیم که این هدف قابل دستیابی خواهد بود، بنابراین مذاکرات مفصلی انجام دادهایم و به عنوان مثال وزارت دفاع در این زمینه اعلام آمادگی کامل کرده است. البته تفاهمنامه فقط محدود به این نمیشود و در همه بخشهای راهآهن و توسعه و نوسازی یک سند راهبردی با وزارت دفاع امضا میکنیم. توافقات انجام و متن سند نهایی شده و در روز افتتاح نمایشگاه این سند امضا میشود. با توجه به توانمندیهای بخش صنعت بویژه توانمندی که در صنایع دفاع وجود دارد، صنعت ریلی میتواند در مسیر خودکفایی قدمهای بلندی بردارد و خیلی سریع به نقاط ارزشمندی در ثبات و پایداری در توسعه برسد.
«ایران » از ماجرای حضور رئیس مجلس در بیمارستان و پشت پرده لغو نشست سران قوا گزارش می دهد
لغو پروتکلی
- نگرانی از عادی سازی تجمعات و بی اعتبار شدن تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا در تعویق جلسه سران قوا مؤثر بوده است
- انتقادات از اقدامات پرریسک درحالی است که حدود 30 نماینده مجلس به بیماری کرونا مبتلا شدهاند
گروه سیاسی/ باوجود اینکه محمدباقر قالیباف گفته بود میخواهد در نشست سران قوا مشکلات مربوط به مدیریت کرونا را مطرح کند، مراعات نشدن پروتکلهای بهداشتی از سوی خود او در روزهای اخیر برگزاری جلسه دیروز را لغو و تا اطلاع ثانوی به تعویق انداخت. به این ترتیب جلسهای که میتوانست بر اساس کارویژه تعریف شدهاش محلی برای تعامل قوا و چارهجویی برای حل مشکلات اساسی کشور باشد فدای رویکرد یکی از اعضای جلسه شد که معتقد است با حضور فیزیکی در صحنههای مختلف میتواند تجلی بخش «نظارت میدانی» و «مدیریت جهادی» باشد و برعکس ناظران اقدامات او را اغلب «تبلیغاتی» ارزیابی میکنند.
حضور روز دوشنبه رئیس مجلس در محل بستری بیماران مبتلا به کرونا در بخش آیسییو بیمارستان امامخمینی(ره) حتی پیش از لغو جلسه دیروز سران بحث برانگیز شد. تصاویر منتشر شده از آن دیدار نشان میداد که رئیس مجلس با استفاده از یک ماسک به عنوان حداقلیترین لازمه رعایت پروتکلهای بهداشتی در محیطی بشدت آلوده به گپ و گفت با پزشکان و بیماران مشغول است. تصاویری که باعث شد بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی حضور قالیباف در مکانی که ورود خانواده بیماران و حتی کادر درمانی بخشهای دیگر بیمارستان به آن ممنوع است را «ماجراجویی» تعبیر و این پرسش را مطرح کنند که اقدامی از این دست چه ضرورتی دارد و الزاماً به حل چه مشکلی در روند مقابله با همهگیری این بیماری کمک میکند.
با این حال وقتی این بازدید ماجراجویانه به لغو جلسه سران منجر شد؛ برخی منتقدان دولت و حامیان رئیس مجلس همچون علیرضا سلیمی عضو هیأت رئیسه مجلس سعی کردند با متهم کردن روحانی به «ترس» از ابتلا به بیماری کرونا موضوع را بهانه حملهای دیگر به رئیس جمهوری قرار دهند و از مراعات شرایط قرنطینه و تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا توسط او انتقاد کنند.
انتقادی که از سوی علیرضا معزی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه «کنترل شیوع ویروس، منوط به رعایت دستورالعملهای نهادهای تخصصی است و همه سطوح حاکمیت میبایست در شرایط کنونی، پیشتاز رعایت توصیه نهاد تخصصی باشند» و «کوچک شمردن پروتکلها با هر انگیزهای، عادیسازی نقض آنهاست»، اینگونه پاسخ گرفت: «ستاد ملی مقابله با کرونا، توصیهها و پروتکلهای روشنی برای مقامهای ارشد نظام تدوین و ابلاغ کرده است؛ پروتکلهایی که هم مانع از ایجاد اختلال در اداره امور کشور در شرایط بحران میشود و هم از عادیسازی تجمعات و انتقال پیام غلط به جامعه جلوگیری میکند، توصیههایی که حتی مقام معظم رهبری هم خود را ملزم به رعایت آنها میدانند و سبب تغییرات گسترده در برنامههای ایشان شده است. هیچ مصلحتی حتی برگزاری آیینهای مذهبی هم سبب نشد که مقام رهبری، توصیهها را نقض کنند.» معزی بامداد سهشنبه، ساعاتی پس از اعلام لغو جلسه با طرح این سؤال که «اصرار دیگر مقامات بر نادیده گرفتن پروتکلها و تأکید بر ایجاد تمایز، چه انگیزهای میتواند داشته باشد؟» در حساب توئیتریاش نوشت: «خارج از فضای قطبی و احساسی، این التزام و اعتقاد به رعایت پروتکلهاست که مقامات را با مردم همتراز میکند و اتفاقاً نقض پروتکلهاست که میتواند تصویری از فرادستی مقامات به افکار عمومی ارائه دهد، این نه یک بحث سیاسی و تبلیغاتی است و نه مجالی برای طعنه و کنایه نقض پروتکلها، پیامی خطرناک برای سلامت عمومی است.»
او با این تذکر که «در دشواریهای کنونی و همزمانی تحریم و بحران کرونا، انتظار هر نقد و اعتراضی میرود جز گلایه از رعایت پروتکلها» و «دغدغههای تبلیغاتی و برندسازیهای شخصی را آنقدر فربه نکنیم که از دغدغه سلامت عمومی هم پیشی بگیرد»، در اشارهای به بازدید روز دوشنبه رئیس مجلس از بیمارستان تصریح کرد: «حضور در بخش بیماران بدحال و به همراه بردن خبرنگار و دوربین نه ایستادن در کنار مردم که بیاهمیت کردن سلامت مردم است.»
برگزاری جلسه سران بعد ازمنتفی شدن احتمال انتقال
سخنگوی دولت هم در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره آنچه پیش آمد سعی کرد کسانی را که در این جریان فرصتی برای توهین به رئیس جمهوری و دولتش یافته بودند به انصاف و مراعات اخلاق سیاسی دعوت کند. علی ربیعی در نشست خبری دیروز در پاسخ به سؤالی درباره لغو نشست سران قوا و توهینها و اتهامزنی برخی از نمایندگان به رئیس جمهوری به این بهانه گفت: چندروزی است که اخبار و موضعگیریها را رصد میکنم، که در شرایط امروز کشور این سخنان و مواضع برای افکارعمومی مضر و بیانصافی است.
سخنگوی دولت به کارگیری واژگان اهانتآمیز در اتهام زدن به رئیس و اعضای دولت را در ادبیات و ساخت سیاسی کشور بیسابقه دانست و با طرح این سؤال که «اگر همین تعابیر و اهانتها درباره یک قوه دیگر بیان میشد چه اتفاقی میافتاد؟»، گفت: خوشبختانه امروز عدهای با حمله به دولت تخلیه میشوند، اشکال ندارد و دولت این را هم به جان میپذیرد. البته عملکرد همه قوا جای نقد دارند، ما هم قابل نقد هستیم.
ربیعی در بیان ماوقع و دلیل لغو جلسه سران گفت: آنچه مطلع هستم پیشنهاد جلسه را خود آقای رئیسجمهوری دادند، وقت و زمان آن را هم مشخص کردند؛ زمانی که رئیس محترم مجلس به بیمارستان تشریف بردند، از وزیر محترم بهداشت سؤال شد که این بازدید در کدام بخشها و تا چه اندازه بوده گفتند:«در بخشهای مبتلایان حتی در بخشهایی که افراد خیلی بدحال هم بستری هستند، این بازدید صورت گرفته است؛ ممکن است فرد خودش نگیرد ولی امکان انتقال آن وجود دارد.» او با اعلام این توصیه کمیته بهداشتی ستاد ملی مقابله با کرونا که بهتر است نشست سران قوا چند وقت عقب بیفتد، گفت: البته بازدید و سرکشی به مراکز درمانی هم امر نکویی است و ما امر نکو را باید بگوییم که خوب است ولی باید در شرایطی باشد که اگر بازدید هم صورت گرفته بنابر نظر وزارت بهداشت در زمان خاص باشد و بعد از زمانی که اطمینان از عدم انتقال حاصل شد، جلسه سران قوا برگزار شود. ربیعی سپس یادآور شد: رهبر معظم انقلاب الگوی بزرگی برای ما هستند و همه مکلف هستیم به پروتکلهای بهداشتی و توصیههایی که صورت گرفته عمل کنیم و قطعاً در سایه عمل کردن به پروتکلها آرامش بیشتری برای کار خواهد بود.
مینو محرز: لغو جلسه سران قوا تصمیم درستی بود
عضو ستاد ملی مقابله با کرونا لغو جلسه سران قوا به خاطر ویروس کرونا را تصمیم درستی دانست و گفت: کرونا با هیچ کس شوخی ندارد و باید همه تجمعات و جلسات اداری و غیراداری تا جای ممکن به صورت مجازی و از راه دور برگزار شود. به گزارش ایرنا، مینو محرز با بیان اینکه وضعیت اپیدمی کرونا در ایران هیچ وقت به این وحشتناکی نبوده، نه تنها از تصمیم به لغو جلسه سران قوا دفاع کرد که درباره برگزاری جلسات مجلس نیز گفت: نمایندگان مجلس در کنار هم با فاصله اندک هستند. اگر نمیتوانند حداقل باید فاصله صندلیها را زیاد کنند و اگر نمیتوانند فاصلهگذاری را رعایت کنند، برگزاری حضوری جلسات مجلس نیز خطرناک است.
رقابت سیاسی در متن بحرانی کاملاً غیرسیاسی
جز ماجرایی که به لغو نشست سران سه قوه منتهی شد، نگاهی به آنچه میان دولت و مجلس در مواجهه با کرونا جریان داشته است حکایت از آن دارد که متأسفانه نوعی نگاه مبتنی بر رقابتهای سیاسی در چگونگی مواجهه با یکی از غیر سیاسیترین بحرانهای جاری کشور رخ کرده است.
این در حالی است که ابعاد همهگیری جهانی ویروس کرونا به نحوی بود که در اولین هفتههای مشاهده موارد ابتلا در ایران شکلگیری ستادی ملی متشکل از متخصصان حوزه بهداشت و درمان به عنوان کمیته علمی و نمایندگان ارگانهای مرتبط مختلف برای تصمیمگیری درباره چگونگی مقابله با آن و هماهنگی دستگاهها با این تصمیمها را ضروری ساخت. تصمیمات این ستاد که جلساتش تا مدتها به صورت روزانه و با ریاست حسن روحانی برگزار میشد، تا آنجا نفوذ داشت که مقام معظم رهبری بارها در موضوعات بحث برانگیزی همچون چگونگی برگزاری عزاداری ایام محرم اصل را بر تصمیم و رأی این ستاد قرار دادند و خود نیز با خودداری از برگزاری دیدارهای حضوری از آن متابعت کردند.
رئیس جمهوری هم تبعیت خود از تصمیم این ستاد را آنجا نشان داد که با رأی این ستاد و به بهای از دست دادن فرصت دفاع از وزرای پیشنهادی از حضور در جلسه رأی اعتماد خودداری کرد تا با احتمال بالای ابتلا به عنوان عالیترین مقام اجرایی، کشور را به مخاطره نیندازد. او همچنین در شرایطی که فشار اجتماعی زیادی برای تعلیق برگزاری کنکور به خصوص از سوی مجلس داشت به رأی متخصصان این ستاد مبتنی بر قابل برگزاری بودن آن به شرط مراعات پروتکلها اعتماد کرد و نتیجه اعتمادش را گرفت. در هر دو این موارد اما واکنش مجلس برخلاف رأی ستاد ملی مقابله با کرونا قرار داشت. شاید ناشی از نوعی نگاه رقابتی به نهادی که به واسطه ریاست روحانی و حضور تعدادی از وزرا، نه ملی که دولتی دیده شده و سبب نوعی تمایل به کم اعتبار نشان دادن تصمیمهایش و تبعیت نکردن از آنها منتهی شده است.
کم توجهی برخی نمایندگان مجلس به پروتکلهای اعلامی این ستاد تا آنجا بود که نهاد قانون گذاری کشور به یکی از کانونهای شیوع این بیماری واگیر تبدیل شد. چنان که نه فقط سه نماینده دوره یازدهم در ابتدای همهگیری بر اثر ابتلا به این بیماری فوت شدند که در هفتههای اخیر بیش از 30 نماینده به کرونا مبتلا شدهاند. تعدادی که تا همین جا نشان از شیوع بیش از 10 درصدی کرونا در میان نمایندگان حکایت دارد که در مقایسه با آمار ابتلای کل ، درصد بالا و سؤال برانگیزی است.
در این میان شخص محمدباقر قالیباف به عنوان رئیس مجلس یک تنه گوی بی اعتنایی به تصمیمات ستاد را از دیگران ربوده است. سفرهای استانی که او از اوایل شهریورماه آغاز کرده و معمولاً علاوه بر حضور حلقه مشاوران و معاونانش با همراهی تعدادی از نمایندگان برگزار میشود و لاجرم به شکلگیری تجمع افراد بدون رعایت فاصله اجتماعی پیرامون او منتهی میشود، نخستین وجه نادیده گرفتن پروتکلهای بهداشتی و به نوعی سبب عادیسازی تجمعات در برابر نگاه مردمی است که ماههاست از تجمع بر حذر شدهاند و گاه به دلیل الزامات حاکم مسیر عادی کسب و کار و زندگیشان تغییر کرده است.
با این حال چه باک، زیرا این سفرها که شائبه انتخاباتی بودنشان حتی از سوی برخی اصولگرایان هم رد نشده است نزد حامیان رئیس مجلس ابزاری برای نواختن دولت است و متهم کردن آن به کم تحرکی و در عوض مانور دادن با ادعای تلاش برای حل مشکلات از نمای نزدیک. حال آنکه کمتر کسی است که نداند مشکلات اساسی حادث شده در کشور بر اثر تحریم و اقتصاد مبتلا به انواع بیماری های مزمن بیش از بازدیدهای اینچنینی به تصمیمگیریهای کلان و همراهی قوا با یکدیگر نیاز دارد. تصمیمهایی از جنس آنچه در نشست سران سه قوه میتواند بنا نهاده شود نیاز دارد. البته اگر حضور ماجراجویانه یکی از مقامات در محیط آلوده به ویروس مانع از برگزاری جلسه و سبب به تعویق افتادن آن تا اطلاع ثانوی نشود.
برش
اردوکشی خبرگزاری مجلس علیه روحانی
در این میان آنچه شائبه انتخاباتی بودن اقدامات اخیر رئیس مجلس را تقویت میکند، اردوکشی خبرگزاری مجلس علیه رئیس جمهوری است. بر اساس گزارشی در ایرنا، خبرگزاری وابسته به مجلس، از ساعت ۹:۴۷ صبح سهشنبه ۱۵ مهر تا ساعت ۱۶:۲۸، ۱۵ مطلب و مصاحبه علیه رئیس جمهوری منتشر کرده که کنار هم گذاشتن آنها، توصیفی جز «اردوکشی خبرگزاری مجلس علیه رئیس جمهوری» به ذهن مخاطب متبادر نمیکند. تیم رسانهای جدید مجلس، پافشاری رئیس جمهوری بر رعایت پروتکلهای اعلامی به او از سوی ستاد کرونا را دستمایه حمله به رئیس قوه مجریه قرار دادهاند. نمایندگان در مصاحبههای خود، بعد از نقد رئیس جمهوری به نکاتی اشاره کردهاند که بیشتر ناظر به اهداف انتخاباتی است؛ از جمله اینکه «این موارد حتماً در تصمیمگیریهای مردم مؤثر خواهد بود.» ...«مردم با لحاظ تمام اصول و مقررات در انتخابات ۱۴۰۰ فرد مسئولیتپذیر و پاسخگو به مردم را به عنوان رئیس جمهوری انتخاب کنند.» یکی از نمایندگان لغو جلسه سران قوا را توهین به ملت دانسته اما توضیح نداده که اقدامات پر خطر رئیس مجلس و احتمال ابتلا و انتقال بیماری از سوی رئیس مجلس به دیگر نمایندگان و اطرافیان آیا توهین به ملت نیست؟
قرائت زیارت اربعین همنوا با رهبر انقلاب پنجشنبه ساعت 10 صبح
دلسپاری از خانه
فردا همزمان با روز اربعین حسینی در سراسر کشور صورت میگیرد
قرائت خانوادگی زیارت اربعین در حسینیه ایران
همراه با یادداشت هایی از سید محمدعلی ایازی ،عبدالحسین خسروپناه، محسن آرمین، مرتضی وکیلیان، مهدی مقیمی و مهدی دریایی
گروه اجتماعی/ کرونا تا اربعین هم ماند، برخلاف همه آن تلاشهایی که میخواست راه کربلا امسال از «شلمچه» و «مهران» بگذرد، اما ماندگاری این ویروس سرسخت، سنت همیشگی پیادهرویهای هر ساله را همچون عاشورا و تاسوعا از مرزهای غرب و جنوب غربی ایران به حسینیههای خانگی شهرهای مختلف آورد. سیاههها و پرچمها که از چهل روز پیش از خانهها و کوچهها آویخته شده بود، همچنان باقی ماند تا درهمآمیختگی شور و شعور، شکل جدیدی از عزاداری را پیش روی جهانیان عرضه کند. اربعین 98، قطعاً یکی از پر شورترین مراسم مذهبی شیعیان دنیا بود، 18 میلیون زائر پای به کربلا گذاشتند و سهم زائران غیرعراقی که اغلبشان ایرانی بودند، بیش از 5 میلیون نفر تخمین زده شد، سال 97 سهم ایرانیها دو میلیون نفر بود که در مقایسه با هم یک رکورد تاریخی محسوب میشد. در همان سالها، تهرانیها که از راهپیمایی اربعین جا مانده بودند، راهپیمایی جاماندگان را راه انداختند و به جای کربلا به سمت حرم شاهعبدالعظیم رفتند. آن زمان خیلیها دلشان را وعده داده بودند که امسال حتماً خودشان را به صف اولیها میرسانند، برخیها هزینه سفر را پیش پیش کنار گذاشته بودند تا سهم دلهایشان کربلای معلی شود. اما کرونا جای موکبهای بین راه را به مسیر خانههای مستضعفان تغییر داد، آدرس مرزها از «چذابه» به محرومترین کوچهها و معابر شهرها رسید و در چشم برهم زدنی، 20 میلیارد تومان کمک هزینه جمع شد و 35 هزار بسته معیشتی به دست نیازمندان واقعی رسید، امسال خانهها، موکبهای عزاداری خواهند شد و براساس آنچه که مقام معظم رهبری نیز تأکید داشتند، مردم باید در کنار خانواده و از راه دور آیینها و زیارت اربعین را در خانه بخوانند و به توصیههای ستاد ملی مقابله با کرونا توجه کنند. خیلیها البته به این توصیهها عمل می کنند و فردا زیارت اربعین را در خانهها خواهند خواند...
اجازه تردد به هیچکس داده نمیشود
با وجود این تعداد کمی همچنان اصرار دارند تا روز اربعین خودشان را به کربلا برسانند. مسئولان کشوری و استانی، اما هشدار میدهند که مرز مهران برای تردد زائران اربعین بسته است و اجازه تردد به هیچکس داده نمیشود. این موضوع البته در این مدت بارها و بارها در جلسات ستاد ملی مقابله با کرونا مطرح شده است. حسن روحانی، رئیس جمهوری چندی پیش تأکید کرده بود: «هیچ رفت و آمدی برای راهپیمایی در عراق وجود ندارد و مرزهای کشور بهطور کامل بسته است و تأکید میکنیم هیچکس نباید به سمت مرز عراق حرکت کند و در داخل کشور هم در هیچ شهری راهپیمایی نمادین اربعین نداریم». چندی پیش هم وزیر راه و شهرسازی در واکنش به اعلام دولت عراق مبنی بر امکان فروش یک هزار و ۵۰۰ بلیت برای زائران اربعین حسینی گفته بود: هیچ بلیتی برای پرواز به عراق در ایام اربعین فروخته نمیشود. تدبیر ایران و مصوبه ستاد ملی کرونا بر این اصل استوار است، که مراسم اربعین برگزار نشود، لذا نه بلیتی فروخته میشود و نه پروازی خواهیم داشت و اگر هم پروازی باشد، برای ترددهای بین دو دولت است و هیچ برنامه پرواز و بلیت فروشی نداریم. از سویی دیگر، سردار احمدعلی گودرزی، فرمانده مرزبانی ناجا نیز دیروز با تأکید بر اینکه زائران از حضور در مرزهای چهارگانه امتناع کنند، تأکید داشت که طی چند روز گذشته به صورت هوایی پایش نقاط صفر مرزی از چذابه تا شلمچه انجام شد. امنیت در مرزهای کشور ما و عراق کاملاً برقرار است و تاکنون مورد خاصی مشاهده نشده است. وی با بیان اینکه همکاران بنده اقدامات انتظامی و پیشگیرانه در عمق و نقاط صفر مرزی انجام دادهاند و با صلابت به مأموریت خود ادامه میدهند، اظهار کرد: با مرزبانان کشور عراق گفتوگوی دیپلماتیک انجام شده است و این کشور هیچ برنامهای برای پذیرش زائر اربعین ندارد. مرزها کاملاً بسته هستند و هیچ ترددی در آن صورت نمیگیرد. ما در مجموعه مرزبانی به دنبال سلامت مردم هستیم و ستاد ملی مقابله با کرونا هم یکی از مصوباتش این بود که تحت هیچ شرایطی زائری به کشور عراق اعزام نشود. گودرزی، با اشاره به اینکه در فضای مجازی موضوعاتی منتشر شده که صحت ندارد، مردم به شایعات توجه نکنند و اخبار مربوطه را از صدا و سیما و رسانههای رسمی پیگیری کنند، تأکید کرد: همکاران ما در نیروی انتظامی در تلاش هستند که شیوهنامههای بهداشتی کاملاً رعایت شود و به همین منظور برای جلوگیری از بیماری احتمالی اجازه نخواهیم داد کسی به مرزهای جمهوری اسلامی ایران ورود کند.
مرزها بسته است
برخی خبرها حکایت از ورود غیر مجاز برخی زائران از مرزهای استان ایلام به خاک عراق دارد.
ایلام حدود 430 کیلومتر مرز مشترک با این کشور دارد که همین گستردگی اجازه میدهد تا برخیها به عراق به صورت غیر قانونی ورود کنند، اما معاون سیاسی امنیتی استاندار ایلام در نشست شورای پدافند غیرعامل استان ایلام تأکید میکند که حتی اگر کسی خودش را به خاک این کشور برساند، از سوی دولت عراق به ایران بازگردانده میشود و روزانه نیز تعدادی از این افراد به کشور عودت داده میشوند. به گفته محمد نوذری، تردد زائران اربعین از مرز مهران به طور کامل ممنوع است و هیچگونه خروج قانونی زوار از این مرز انجام نمیشود ضمن اینکه ممکن است این کشور مقررات سخت و زندانی طولانی مدت را برای این افراد اعمال کند. با توجه به دستور مقام معظم رهبری و تصمیمات مسئولان دو کشور ایران و عراق مبنی بر لغو پیادهروی اربعین، زیرساختها فراهم نیست و با کمبود امکانات برای اسکان و پذیرایی برای زائران مواجه هستیم. با پرهیز از مراجعه به مرز مهران برای خود و دولت جمهوری اسلامی و همچنین کشور عراق در این شرایط مشکل ایجاد نکنند زیرا خروج غیرقانونی جرم محسوب میشود.
هر گونه تجمع به مناسبت اربعین ممنوع است
در شهرهای ایران هم برگزاری هرنوع تجمع ممنوع اعلام شده است. فردا هیچ راهپیمایی و تجمعی در خیابانها و معابر برگزار نخواهد شد و شهروندان طبق نظر اعلام ستاد مقابله با کرونا باید در منازل عزاداری کنند. سید مهدی ساداتی، فرماندار شمیرانات با تأکید بر اینکه هر گونه تجمع به مناسبت اربعین ممنوع است، اعلام کرده است که همه ما عزادار سیدالشهدا(ع) هستیم و این حزن و شوری که در عاشورا و اربعین شاهد هستیم خودجوش است، اما انتظار داریم شهروندان فهیم، همچون روزهای گذشته که شرایط بحرانی ویروس کرونا را درک کرده و دستورالعملهای بهداشتی را به خوبی رعایت کردند، در این مناسبت نیز از تجمع خودداری و در منازل عزاداری کنند.
او تأکید کرد: شهرداریها بایستی با اهتمام ویژهای نسبت به فضاسازی و سیهپوش کردن شهرها اقدام کنند؛ نظارتها بر برپایی موکبها نیز باید تشدید شود تا مبادا موجب ازدحام و تجمع شوند.
برش
ستاد اربعین: هرگونه راهپیمایی و پیادهروی به مناسبت اربعین حسینی(ع) ممنوع است
ستاد اربعین حسینی در اطلاعیهای اعلام کرد: انجام هرگونه راهپیمائی و پیادهروی به سمت بارگاه منور حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) و سایر بقاع متبرکه، به مناسبت اربعین حسینی(ع) ممنوع است.
به گزارش تسنیم، ستاد مرکزی اربعین حسینی در این اطلاعیه همچنین تأکید کرد: قرائت زیارت اربعین با اولویت قرائت در منازل و یا منطبق با شیوهنامههای بهداشتی ابلاغی در اماکن سرباز و در روز اربعین برگزار خواهد شد.
اجازه تردد به هیچکس داده نمیشود
با وجود این تعداد کمی همچنان اصرار دارند تا روز اربعین خودشان را به کربلا برسانند. مسئولان کشوری و استانی، اما هشدار میدهند که مرز مهران برای تردد زائران اربعین بسته است و اجازه تردد به هیچکس داده نمیشود. این موضوع البته در این مدت بارها و بارها در جلسات ستاد ملی مقابله با کرونا مطرح شده است. حسن روحانی، رئیس جمهوری چندی پیش تأکید کرده بود: «هیچ رفت و آمدی برای راهپیمایی در عراق وجود ندارد و مرزهای کشور بهطور کامل بسته است و تأکید میکنیم هیچکس نباید به سمت مرز عراق حرکت کند و در داخل کشور هم در هیچ شهری راهپیمایی نمادین اربعین نداریم». چندی پیش هم وزیر راه و شهرسازی در واکنش به اعلام دولت عراق مبنی بر امکان فروش یک هزار و ۵۰۰ بلیت برای زائران اربعین حسینی گفته بود: هیچ بلیتی برای پرواز به عراق در ایام اربعین فروخته نمیشود. تدبیر ایران و مصوبه ستاد ملی کرونا بر این اصل استوار است، که مراسم اربعین برگزار نشود، لذا نه بلیتی فروخته میشود و نه پروازی خواهیم داشت و اگر هم پروازی باشد، برای ترددهای بین دو دولت است و هیچ برنامه پرواز و بلیت فروشی نداریم. از سویی دیگر، سردار احمدعلی گودرزی، فرمانده مرزبانی ناجا نیز دیروز با تأکید بر اینکه زائران از حضور در مرزهای چهارگانه امتناع کنند، تأکید داشت که طی چند روز گذشته به صورت هوایی پایش نقاط صفر مرزی از چذابه تا شلمچه انجام شد. امنیت در مرزهای کشور ما و عراق کاملاً برقرار است و تاکنون مورد خاصی مشاهده نشده است. وی با بیان اینکه همکاران بنده اقدامات انتظامی و پیشگیرانه در عمق و نقاط صفر مرزی انجام دادهاند و با صلابت به مأموریت خود ادامه میدهند، اظهار کرد: با مرزبانان کشور عراق گفتوگوی دیپلماتیک انجام شده است و این کشور هیچ برنامهای برای پذیرش زائر اربعین ندارد. مرزها کاملاً بسته هستند و هیچ ترددی در آن صورت نمیگیرد. ما در مجموعه مرزبانی به دنبال سلامت مردم هستیم و ستاد ملی مقابله با کرونا هم یکی از مصوباتش این بود که تحت هیچ شرایطی زائری به کشور عراق اعزام نشود. گودرزی، با اشاره به اینکه در فضای مجازی موضوعاتی منتشر شده که صحت ندارد، مردم به شایعات توجه نکنند و اخبار مربوطه را از صدا و سیما و رسانههای رسمی پیگیری کنند، تأکید کرد: همکاران ما در نیروی انتظامی در تلاش هستند که شیوهنامههای بهداشتی کاملاً رعایت شود و به همین منظور برای جلوگیری از بیماری احتمالی اجازه نخواهیم داد کسی به مرزهای جمهوری اسلامی ایران ورود کند.
مرزها بسته است
برخی خبرها حکایت از ورود غیر مجاز برخی زائران از مرزهای استان ایلام به خاک عراق دارد.
ایلام حدود 430 کیلومتر مرز مشترک با این کشور دارد که همین گستردگی اجازه میدهد تا برخیها به عراق به صورت غیر قانونی ورود کنند، اما معاون سیاسی امنیتی استاندار ایلام در نشست شورای پدافند غیرعامل استان ایلام تأکید میکند که حتی اگر کسی خودش را به خاک این کشور برساند، از سوی دولت عراق به ایران بازگردانده میشود و روزانه نیز تعدادی از این افراد به کشور عودت داده میشوند. به گفته محمد نوذری، تردد زائران اربعین از مرز مهران به طور کامل ممنوع است و هیچگونه خروج قانونی زوار از این مرز انجام نمیشود ضمن اینکه ممکن است این کشور مقررات سخت و زندانی طولانی مدت را برای این افراد اعمال کند. با توجه به دستور مقام معظم رهبری و تصمیمات مسئولان دو کشور ایران و عراق مبنی بر لغو پیادهروی اربعین، زیرساختها فراهم نیست و با کمبود امکانات برای اسکان و پذیرایی برای زائران مواجه هستیم. با پرهیز از مراجعه به مرز مهران برای خود و دولت جمهوری اسلامی و همچنین کشور عراق در این شرایط مشکل ایجاد نکنند زیرا خروج غیرقانونی جرم محسوب میشود.
هر گونه تجمع به مناسبت اربعین ممنوع است
در شهرهای ایران هم برگزاری هرنوع تجمع ممنوع اعلام شده است. فردا هیچ راهپیمایی و تجمعی در خیابانها و معابر برگزار نخواهد شد و شهروندان طبق نظر اعلام ستاد مقابله با کرونا باید در منازل عزاداری کنند. سید مهدی ساداتی، فرماندار شمیرانات با تأکید بر اینکه هر گونه تجمع به مناسبت اربعین ممنوع است، اعلام کرده است که همه ما عزادار سیدالشهدا(ع) هستیم و این حزن و شوری که در عاشورا و اربعین شاهد هستیم خودجوش است، اما انتظار داریم شهروندان فهیم، همچون روزهای گذشته که شرایط بحرانی ویروس کرونا را درک کرده و دستورالعملهای بهداشتی را به خوبی رعایت کردند، در این مناسبت نیز از تجمع خودداری و در منازل عزاداری کنند.
او تأکید کرد: شهرداریها بایستی با اهتمام ویژهای نسبت به فضاسازی و سیهپوش کردن شهرها اقدام کنند؛ نظارتها بر برپایی موکبها نیز باید تشدید شود تا مبادا موجب ازدحام و تجمع شوند.
برش
ستاد اربعین: هرگونه راهپیمایی و پیادهروی به مناسبت اربعین حسینی(ع) ممنوع است
ستاد اربعین حسینی در اطلاعیهای اعلام کرد: انجام هرگونه راهپیمائی و پیادهروی به سمت بارگاه منور حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) و سایر بقاع متبرکه، به مناسبت اربعین حسینی(ع) ممنوع است.
به گزارش تسنیم، ستاد مرکزی اربعین حسینی در این اطلاعیه همچنین تأکید کرد: قرائت زیارت اربعین با اولویت قرائت در منازل و یا منطبق با شیوهنامههای بهداشتی ابلاغی در اماکن سرباز و در روز اربعین برگزار خواهد شد.
ماسک زدن از شنبه در تهران اجباری است
گزارش «ایران» از رکورد جدید؛ ابتلای 4151 بیمار به کووید 19 در یک روز
فریبا خان احمدی
خبرنگار
دیروز سه رکورد کرونایی درخصوص آمار ابتلا، بستری و تعداد بیماران بدحال در کشور شکسته شد. اولی با ثبت 4 هزار و 151 مورد جدید ابتلا به بیماری کرونا در کشور، رکورد جدیدی از تعداد مبتلایان به این ویروس خطرناک را به ثبت رساند. رکورد دوم مربوط به بستری دو هزار و 127 مورد بیمار در مراکز درمانی بود و رکورد سوم هم درباره افزایش بیماران بدحال است که هماینک شمار آنان در بخش مراقبتهای ویژه به 4 هزار و 200 نفر افزایش یافته است. همچنین بنابر گزارش ارائه شده شمار جانباختگان این بیماری هم به 227 مورد رسید تا نشان دهد وضعیت کرونا از آنچه فکر میکنیم جدیتر و بحرانیتر است. این اعداد و ارقام بیانگر آن است بیش از نیمی از مبتلایان جدید با علائم حاد تنفسی روانه مراکز درمانی شدهاند و آمارهای کرونا در دو هفته اول پاییز نگرانکنندهتر از قبل شدهاند. همچنین بنابر اعلام سخنگوی وزارت بهداشت، مراجعه و بستری بیمارانی با علائم حاد و سختتر به کرونا هم بیشتر شده و این یعنی عبور از وضعیت قرمز است.
براساس آنچه سخنگوی وزارت بهداشت اعلام کرده است؛ طی 24 ساعت منتهی به روز سهشنبه (15 مهر ماه) با اضافه شدن 227 مورد مرگ ناشی از کووید19 مجموع جانباختگان این بیماری به 27 هزار و 419 نفر رسید. حالا از مجموع 479 هزار و 825 بیمار مبتلا به کووید19، 394 هزار و 800 نفر از بیماران، بهبود یافته و یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. همچنین 4هزار و 200 نفر از بیماران مبتلا به کووید19 در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند.
به گفته دکتر سیما سادات لاری؛ شمار استانهای دارای وضعیت قرمز نیز در چند روز گذشته هیچ تغییری نکرده است و کماکان جز چهار استان که در وضعیت هشدار قرار دارند همه استانهای کشور با کدبندی رنگ قرمز در وضعیت بحران به سر میبرند. در این میان تهرانیها بیشترین سهم را از فوتیهای کرونایی به خود اختصاص دادند.
وضعیت به حدی بحرانی است که بنا بر اعلام ایرج حریرچی معاون کل وزارت بهداشت درخصوص اعمال محدودیت ها در تهران نیز، مصوبه فعلی تا شنبه ۱۹ مهر ادامه دارد و این مصوبه قابل تمدید است و در هفت استان اجرا می شود، برای برخی استان ها نیز تقاضا شده تا اجرایی شود. او تأکید کرده است؛ قرار نیست که با تعطیلی مدارس و مشاغل، آمار مسافرت ها و حضور مردم در مراکز خرید و پاساژها و.. افزایش یابد. اگر تعطیلی اعمال می شود، برای این است که مردم در منزل بمانند. همچنین معاون کل وزارت بهداشت در گفت وگو با خبرگزاری صدا و سیما اعلام کرده است : اجباری شدن ماسک در استان تهران از روز شنبه اجرایی خواهد شد.
این تصمیم از سوی اعضای ستاد ملی کرونا در حالی گرفته میشود که استفاده از ماسک در بین شهروندان تهرانی در مراکز عمومی به 60 درصد و وسایل حمل و نقل عمومی به 50 درصد رسیده است. همزمان با افزایش شمار مبتلایان کووید19 معاون کل وزارت بهداشت با اشاره به اوجگیری بستری مبتلایان کرونا در بیمارستانها، به خبرگزاری ایسنا گفته است؛ اکنون بویژه در تختهای مراقبتهای ویژه و بیمارستانهای ارجاعی، دچار مشکل قابل توجهی شدهایم. ضمن اینکه از ظرفیت برخی از تجهیزات مربوط به بیماران کرونایی خارج از ظرفیتشان استفاده میشود.
همزمان با افزایش نگرانیها از بروزموج مسافرتها به استانهای شمالی معاون اجتماعی پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی از مردم خواست که از انجام سفر و ترددهای غیرضروری در تعطیلات پیشرو خودداری کنند. سرهنگ عینالله جهانی در گفتوگو با ایسنا، دراین باره گفت: همه سازمانها و نهادها در کشور تابع و منتظر مقرراتی هستند که از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا تصویب و ابلاغ میشود، پلیس هم همینطور است و مصوبات ستادملی مقابله با کرونا را اجرا خواهد کرد.
علاوه بر پیشنهاد دورکاری کارمندان که از سوی ستاد فرماندهی مقابله با کرونا در پایتخت مطرح شده است همچنین روز گذشته فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران و استاندار تهران در نامهای به وزیر کشور خواستار اعمال محدودیتهای تازهای برای کاهش سفرهای غیرضروری هموطنان شدند.
دکتر علیرضا زالی - فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران و دکتر انوشیروان محسنی بندپی - استاندار تهران در نامهای به وزیر کشور خواستار اعمال محدودیتها، افزایش عوارض بزرگراهی و جرایم رانندگی و پرداخت هزینههای درمانی از سوی مسافرانی که مبتلا به کرونا میشوند، برای کاهش سفرهای غیرضروری بین شهری و استانی شدند. در بخشی از این نامه آمده است: «در راستای تحقق حداکثری راهبردهای مداخلهای برای تقلیل سرایتپذیری از طریق کاهش ارتباطات بین فردی و قطع زنجیره انتقال بیماری، اطلاعرسانی و اقدامات زیادی انجام پذیرفته است. اما متأسفانه عدهای از هموطنان علیرغم تمام توصیهها ممکن است در تعطیلات پیشرو به سفرهای غیرضروری به خصوص به مناطق شمالی کشور مبادرت ورزند که این موضوع نگرانیهای شدیدی را در زمینه کنترل بیماری کرونا ایجاد میکند.»
براساس گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، در ادامه این نامه زالی و محسنی بندپی خواستار اعمال محدودیتهای تازه برای کاهش سفرها در این تعطیلات شده و موارد زیر را برای تصویب در ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا پیشنهاد کردند:
- افزایش موقت عوارض بزرگراهی به میزان حداقل ۳ تا ۵ برابر برای خودروهایی که به مقاصد غیربومی مسافرت کردهاند و تخصیص منابع حاصله از آن برای کمک به پیشگیری و کنترل بیماری کرونا.
- افزایش مبلغ جریمه حداقل به میزان ۳ تا ۵ برابری درصورت تخلف از قوانین راهنمایی و رانندگی برای خودروهای غیربومی که به سایر شهرستانها مسافرت میکنند و تخصیص منابع حاصل از آن به شهرستان مقصد.
- با توجه به اینکه تعدادی از مسافران مذکور ممکن است در شهرستانهای مقصد دچار بیماری کرونا شوند، با استفاده از ظرفیت دانشگاههای علوم پزشکی مقصد نسبت به قرنطینهسازی این گونه افراد اقدام شود و در صورت ابتلا، کلیه هزینههای درمان در مراکز بیمارستانی در استان مبدأ و یا مقصد به طور کامل از بیمار اخذ شود.»
خبرنگار
دیروز سه رکورد کرونایی درخصوص آمار ابتلا، بستری و تعداد بیماران بدحال در کشور شکسته شد. اولی با ثبت 4 هزار و 151 مورد جدید ابتلا به بیماری کرونا در کشور، رکورد جدیدی از تعداد مبتلایان به این ویروس خطرناک را به ثبت رساند. رکورد دوم مربوط به بستری دو هزار و 127 مورد بیمار در مراکز درمانی بود و رکورد سوم هم درباره افزایش بیماران بدحال است که هماینک شمار آنان در بخش مراقبتهای ویژه به 4 هزار و 200 نفر افزایش یافته است. همچنین بنابر گزارش ارائه شده شمار جانباختگان این بیماری هم به 227 مورد رسید تا نشان دهد وضعیت کرونا از آنچه فکر میکنیم جدیتر و بحرانیتر است. این اعداد و ارقام بیانگر آن است بیش از نیمی از مبتلایان جدید با علائم حاد تنفسی روانه مراکز درمانی شدهاند و آمارهای کرونا در دو هفته اول پاییز نگرانکنندهتر از قبل شدهاند. همچنین بنابر اعلام سخنگوی وزارت بهداشت، مراجعه و بستری بیمارانی با علائم حاد و سختتر به کرونا هم بیشتر شده و این یعنی عبور از وضعیت قرمز است.
براساس آنچه سخنگوی وزارت بهداشت اعلام کرده است؛ طی 24 ساعت منتهی به روز سهشنبه (15 مهر ماه) با اضافه شدن 227 مورد مرگ ناشی از کووید19 مجموع جانباختگان این بیماری به 27 هزار و 419 نفر رسید. حالا از مجموع 479 هزار و 825 بیمار مبتلا به کووید19، 394 هزار و 800 نفر از بیماران، بهبود یافته و یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. همچنین 4هزار و 200 نفر از بیماران مبتلا به کووید19 در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند.
به گفته دکتر سیما سادات لاری؛ شمار استانهای دارای وضعیت قرمز نیز در چند روز گذشته هیچ تغییری نکرده است و کماکان جز چهار استان که در وضعیت هشدار قرار دارند همه استانهای کشور با کدبندی رنگ قرمز در وضعیت بحران به سر میبرند. در این میان تهرانیها بیشترین سهم را از فوتیهای کرونایی به خود اختصاص دادند.
وضعیت به حدی بحرانی است که بنا بر اعلام ایرج حریرچی معاون کل وزارت بهداشت درخصوص اعمال محدودیت ها در تهران نیز، مصوبه فعلی تا شنبه ۱۹ مهر ادامه دارد و این مصوبه قابل تمدید است و در هفت استان اجرا می شود، برای برخی استان ها نیز تقاضا شده تا اجرایی شود. او تأکید کرده است؛ قرار نیست که با تعطیلی مدارس و مشاغل، آمار مسافرت ها و حضور مردم در مراکز خرید و پاساژها و.. افزایش یابد. اگر تعطیلی اعمال می شود، برای این است که مردم در منزل بمانند. همچنین معاون کل وزارت بهداشت در گفت وگو با خبرگزاری صدا و سیما اعلام کرده است : اجباری شدن ماسک در استان تهران از روز شنبه اجرایی خواهد شد.
این تصمیم از سوی اعضای ستاد ملی کرونا در حالی گرفته میشود که استفاده از ماسک در بین شهروندان تهرانی در مراکز عمومی به 60 درصد و وسایل حمل و نقل عمومی به 50 درصد رسیده است. همزمان با افزایش شمار مبتلایان کووید19 معاون کل وزارت بهداشت با اشاره به اوجگیری بستری مبتلایان کرونا در بیمارستانها، به خبرگزاری ایسنا گفته است؛ اکنون بویژه در تختهای مراقبتهای ویژه و بیمارستانهای ارجاعی، دچار مشکل قابل توجهی شدهایم. ضمن اینکه از ظرفیت برخی از تجهیزات مربوط به بیماران کرونایی خارج از ظرفیتشان استفاده میشود.
همزمان با افزایش نگرانیها از بروزموج مسافرتها به استانهای شمالی معاون اجتماعی پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی از مردم خواست که از انجام سفر و ترددهای غیرضروری در تعطیلات پیشرو خودداری کنند. سرهنگ عینالله جهانی در گفتوگو با ایسنا، دراین باره گفت: همه سازمانها و نهادها در کشور تابع و منتظر مقرراتی هستند که از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا تصویب و ابلاغ میشود، پلیس هم همینطور است و مصوبات ستادملی مقابله با کرونا را اجرا خواهد کرد.
علاوه بر پیشنهاد دورکاری کارمندان که از سوی ستاد فرماندهی مقابله با کرونا در پایتخت مطرح شده است همچنین روز گذشته فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران و استاندار تهران در نامهای به وزیر کشور خواستار اعمال محدودیتهای تازهای برای کاهش سفرهای غیرضروری هموطنان شدند.
دکتر علیرضا زالی - فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران و دکتر انوشیروان محسنی بندپی - استاندار تهران در نامهای به وزیر کشور خواستار اعمال محدودیتها، افزایش عوارض بزرگراهی و جرایم رانندگی و پرداخت هزینههای درمانی از سوی مسافرانی که مبتلا به کرونا میشوند، برای کاهش سفرهای غیرضروری بین شهری و استانی شدند. در بخشی از این نامه آمده است: «در راستای تحقق حداکثری راهبردهای مداخلهای برای تقلیل سرایتپذیری از طریق کاهش ارتباطات بین فردی و قطع زنجیره انتقال بیماری، اطلاعرسانی و اقدامات زیادی انجام پذیرفته است. اما متأسفانه عدهای از هموطنان علیرغم تمام توصیهها ممکن است در تعطیلات پیشرو به سفرهای غیرضروری به خصوص به مناطق شمالی کشور مبادرت ورزند که این موضوع نگرانیهای شدیدی را در زمینه کنترل بیماری کرونا ایجاد میکند.»
براساس گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، در ادامه این نامه زالی و محسنی بندپی خواستار اعمال محدودیتهای تازه برای کاهش سفرها در این تعطیلات شده و موارد زیر را برای تصویب در ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا پیشنهاد کردند:
- افزایش موقت عوارض بزرگراهی به میزان حداقل ۳ تا ۵ برابر برای خودروهایی که به مقاصد غیربومی مسافرت کردهاند و تخصیص منابع حاصله از آن برای کمک به پیشگیری و کنترل بیماری کرونا.
- افزایش مبلغ جریمه حداقل به میزان ۳ تا ۵ برابری درصورت تخلف از قوانین راهنمایی و رانندگی برای خودروهای غیربومی که به سایر شهرستانها مسافرت میکنند و تخصیص منابع حاصل از آن به شهرستان مقصد.
- با توجه به اینکه تعدادی از مسافران مذکور ممکن است در شهرستانهای مقصد دچار بیماری کرونا شوند، با استفاده از ظرفیت دانشگاههای علوم پزشکی مقصد نسبت به قرنطینهسازی این گونه افراد اقدام شود و در صورت ابتلا، کلیه هزینههای درمان در مراکز بیمارستانی در استان مبدأ و یا مقصد به طور کامل از بیمار اخذ شود.»
سفر ممنوع و پرخطر است
ضیافتهای کرونایی مسافران
زهره افشار
خبرنگار
اگر در تعطیلی آخر همین هفته قصد رفتن به گیلان و مازندران را دارید بدانید وضعیت این شهرها قرمز است؛ تخت خالی در بیمارستانها وجود ندارد و کرونا در شهرهای این استانها زمانی به اوج میرسد که میهمانانی چون شما قدم در این استانها میگذارند؛ چند روزی است کادر درمانی و مسئولان استانی در گیلان و مازندران و گلستان، نگران آخر هفتههایی هستند که به تعطیلی پیوند خورده است. ظرفیت تختهای بیمارستانی در کلاردشت و چالوس تکمیل شده و دیگر جایی برای بیماران جدید کرونایی وجود ندارد،البته به نظر میرسد برای جلوگیری از افزایش سفرها در هر تعطیلات دیگر نصیحت و خواهش پاسخگو نیست و باید راهکاری دیگر اندیشیده شود.
استقرار مسافران در پارکهای گیلان ممنوع است
«ارسلان زارع» استاندار و رئیس ستاد استانی مدیریت و مقابله با کرونا گیلان با اشاره به احتمال افزایش مسافرتها در پایان هفته جاری به«ایران »گفت: از مردم میخواهیم از سفرهای غیرضروری خودداری کنند تا بتوانیم بیماری کرونا را کنترل کنیم.
وی تأکید کرد: باور کنیم تنها راه مقابله با کرونا و قطع زنجیره انتقال آن، پیشگیری است که آن هم با مشارکت همه افراد جامعه به دست میآید. زارع خاطرنشان کرد: شکست کرونا، نیازمند عزم ملی با احساس مسئولیت اجتماعی همگانی است و همه ما در هر شغل و منصبی باید در جهت تحقق این دستاورد ارزشمند، خود را مسئول بدانیم که در شرایط کنونی نرفتن سفر یکی از بزرگترین کمکها برای کنترل بیماری است.
استاندار گیلان تصریح کرد: مردم گیلان همواره با گشاده رویی پذیرای میهمانان استان بودهاند ولی در شرایط کنونی نمیتوانیم پذیرای مسافران باشیم.
به گفته وی برپایی کمپهای موقت و استقرار مسافران در پارکها و بوستانها ممنوع است که در این خصوص نظارتهای لازم صورت خواهد گرفت. وی همچنین از همه مردم خواست برای قدردانی از زحمات کادر درمان ماسک بزنند. استاندار گیلان گفت: بیش از هفت ماه است که کشورمان درگیر کروناست و به عناوین مختلف از کادر درمان و تلاشهای آنان قدردانی شده است ،اما معتقدم تشکر عملی از مدافعان سلامت با استفاده از ماسک، رعایت فاصله اجتماعی و دستورالعملهای بهداشتی تجلی مییابد.
نگران هستیم با سفرها کرونا دوباره اوج بگیرد
«سیدعباس موسوی» رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران هم به«ایران» گفت: در حال حاضر باوجود اینکه استان ما در وضعیت قرمز کرونا قرار گرفته اما روند بیماری باثبات شده و ما الان نگران هستیم مبادا با سفرهای پیش رو این روند بار دیگر افزایش یابد. وی افزود: مسافران تصور میکنند سفر رفتن و اینکه یک خانواده به نزد اقوامشان در شهر دیگری بروند تأثیر زیادی ندارد ،ولی بررسیهای علمی و تجربه تعطیلات قبلی نشان میدهد که سفر ریسک ابتلا را بالا میبرد و با هر تعطیلات تعداد مبتلایان در استانهای میهمان پذیر بالا میرود. وی گفت: مشکل اینجاست که سفرها معمولاً تک خانواده نیست و دورهمیهای خانوادگی بعدی چالش برانگیز است، معمولاً در این دورهمیها با تصور اینکه این یکی خاله است و آن دیگری عمو و دایی ماسک استفاده نمیشود و رعایت پروتکلها از جمله فاصلهگذاری اجتماعی هم به همین ترتیب خواهد بود؛از سوی دیگر افراد بیشتری در یک فضای کوچکتر دور هم جمع میشوند و این روزها هم بارش و کاهش دما شرایطی را فراهم کرده که درو پنجرهها بسته باشد که این سرایت بیماری را دو چندان می کند. موسوی تصریح کرد: نمونهای از این دورهمیهای مشکل زا جشن تولدی در ساری بود که از 31 نفر میهمان که برخی از آنها هم مسافر بودند تست کرونای 26 نفر مثبت شد، لذا از همه کسانی که سفر برایشان الزامی نیست خواهش می کنم در خانه هایشان بمانند و باور کنیم سفر ارزش گرفته شدن جان یک نفر را ندارد.
خانه دومیها در مازندران زیاد شده است
در همین حال «عباس مهدوی» سخنگوی استانداری مازندران هم به« ایران»گفت: تعطیلات به نگرانی همیشگی ما تبدیل شده و متأسفانه دیگر نمیدانیم باید با چه زبانی از هموطنان عزیزمان خواهش کنیم در این شرایط سفر نکنند. وی افزود: کرونا شرایطی را برای ما رقم زده که تعطیلات و فرصت گردشگری برای استان ما به تهدید تبدیل شده و نگران کننده است. وی تصریح کرد: در حال حاضر مردم ما علاوه بر تعطیلات آخر هفته، نگران دورکاری کارمندان در دیگر استانها هستند زیرا متأسفانه برخی از هموطنان با سهلانگاری از فرصتهای یک روزه در خانه ماندن و کنترل کرونا به این بیماری دامن میزنند. وی تأکید کرد : سفر رفتن شمشیر دولبه است زیرا علاوه بر اینکه احتمال انتقال ویروس از طریق مسافران وجود دارد این مسأله میتواند بر عکس باشد و خدای ناکرده مسافران بهدلیل سهلانگاری میزبانان مبتلا شوند.
از مسافران میخواهیم نه تنها به مازندران بلکه به هیچ استان دیگری سفر نکنند زیرا سفر رفتن تعداد مبتلایان را بیشتر و بیشتر میکند و در شرایطی که اعضای کادر درمان خسته شده اند نباید به آنها فشاری مضاعف وارد کنیم. وی افزود: در چند ماه گذشته تعداد کسانی که مازندران را بهعنوان خانه دوم انتخاب کردهاند افزایش یافته است.
هر چند آمار رسمی در این زمینه در دست نیست اما بیشتر کسانی که ساکن خارج استان بودهاند و زمینی را خریده بودند تا بعدها آن را بسازند حالا اتاقی ساختهاند و در تعطیلات آنها هم به استان میآیند.
مهدوی تصریح کرد: از سوی دیگر حدود یک میلیون نفر از اهالی مازندران بیرون از استان زندگی میکنند که آنها هم در تعطیلات پیش خانواده خود بر میگردند و البته توجیهشان این است که ما از خانه خود به خانه پدرمان میآییم و مشکلی نیست در صورتی که در حال حاضر سرایت کرونایی درون خانوادگی به چالش جدید بخش درمان تبدیل شده است.
نیم نگاه
رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران: مسافران تصور می کنند سفر رفتن و اینکه یک خانواده به نزد اقوامشان در شهر دیگری بروند تأثیر زیادی ندارد ولی بررسی های علمی و تجربه تعطیلات قبلی نشان میدهد که سفر ریسک ابتلا را بالا می برد و با هر تعطیلات تعداد مبتلایان در استان های میهمان پذیر بالا می رود .
مشکل اینجاست که سفرها معمولا ًتک خانواده نیست و دورهمی های خانوادگی بعدی چالش برانگیز است ، معمولا در این دورهمی با تصور اینکه این یکی خاله است و آن دیگری عمو و دایی ماسک استفاده نمی شود
سفر نروید، بارشهای سیلابی در راه است
سازمان هواشناسی با اعلام هشدار نارنجی برای 10 استان کشور از مردم خواست به سفرهای غیرضروری نروند. صادق ضیاییان مدیر کل پیشبینی سازمان هواشناسی در گفتوگو با «ایران» تصریح کرد: مردم استانهای گیلان، مازندران، البرز، تهران، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، قزوین، سمنان و خراسان شمالی در 72 ساعت آینده شاهد بارشهای شدیدی خواهند بود که این بارشها میتواند به سیلابی شدن مسیلها، گرفتگی معابر و بالا آمدن ناگهانی آب رودخانهها بینجامد. وی افزود: این بارشها علاوه بر خطراتی برای مسافرانی که در کنار مسیلها و رودخانهها اتراق میکنند، میتواند به کندی تردد در مسیرهای منتهی به این استانها دامن بزند لذا امیدواریم مردم هم به خاطر خطرات احتمالی ابتلا به کرونا هم شرایط آب و هوایی به سفرهای غیرضروری نروند. ضیاییان تأکید کرد: روز پنجشنبه شدت بارشها برای استانهای گیلان، مازندران و گلستان خواهد بود ضمن اینکه انتظار میرود شاهد نخستین برف پاییزی در ارتفاعات رشته کوه البرز باشیم.
رئیس سازمان امور مالیاتی کشورعنوان کرد
حمایتهای مالیاتی از کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا
گروه اقتصادی/ «حمایت دولت از کسب و کارها که بهخاطر شیوع کرونا آسیب دیدند، ادامه دارد.» این گفته امیدعلی پارسا رئیس سازمان امور مالیاتی کشور است. او در گفتوگو با ایرنا اظهارداشته است که سازمان امور مالیاتی سعی کرده بیشترین همکاری را با کسب و کارهای مختلف داشته باشد تا تمام مشاغل با کمترین خسارت روزهای کرونایی را سپری کنند. از زمانیکه ویروس کرونا جولان خود را شروع کرد، نگاه صاحبان کسب و کارها بهسمت دولت بود و اینکه در این شرایط چگونه میخواهد به فعالان اقتصادی کمک کند تا مانع تعطیلی واحدهای صنفی، تولیدی و صنعتی شود. سیاستگذاران تمایل داشتند کسب و کارها را همچون کشورهای اروپایی حمایت کنند اما محدودیت منابع مالی بهخاطر تحریمهای ظالمانه سدی در برابر دولت ایجاد کرد تا نتواند وامهای مناسب و با اعداد و ارقام بالا به صنوف بدهد. از آنجا که وام کرونا به قول صنوف دندانگیر نبود، فعالان اقتصادی کمتر سراغ این وام رفتند. واحدهای تولیدی و صنعتی اعتقاد دارند که اگر دولت چتر حمایتی خود را تنها در دو بخش تأمین اجتماعی و مالیات داشته باشد خیلی از مشکلات این حوزه حل خواهد شد.
آنها اعتقاد دارند که گره صنعت و کسب و کارها در دو بخش یاد شده است و همراهی سازمان امور مالیاتی و سازمان تأمین اجتماعی میتواند انگیزه برای تولید و اشتغال را بالا ببرد.
در این باره محمدرضا کلامی سرپرست معاونت بازرگانی داخلی وزارت صمت به «ایران» گفت:«از ابتدای شیوع ویروس کرونا تا 23 شهریور ماه تعداد پروندههای مشمول دارای بیمه و فاقد بیمه کسب و کارهای آسیب دیده یک میلیون فقره بوده است که 2 میلیون و 500 هزار شغل را شامل میشود. همچنین تاکنون تعداد پروندههای ثبت شده 95 هزار و 718 فقره بوده که 226 هزار و 957 شغل را پوشش میدهد.»
او ادامه داد:«تعداد پروندههای تأیید و ارجاع شده به بانکها نیز بیش از 94 هزار و 571 فقره بود که برای حفظ اشتغال 217 هزار و 238 نفر بوده است. در این میان مجموع تسهیلات درخواست شده 446/26 میلیارد ریال و مجموع تسهیلات پرداخت شده تا 23 شهریور ماه 397/9 میلیارد ریال بوده است.» امیدعلی پارسا رئیس سازمان امور مالیاتی کشور گفته است: «از ابتدای شیوع بیماری کرونا در ایران، با هماهنگی ستاد مقابله با کرونا برای سررسیدهای مالیاتی، مهلت تعیین و برخی مهلتها تمدید شد تا مردم با فراغ بال بیشتری بتوانند به بازیابی مشاغل خود بپردازند.» او امکان تفکیک میان مشاغل آسیبدیده و آسیبندیده را برای سازمان امور مالیاتی ناممکن توصیف کرد و افزود: «حمایتها، بهصورت یکپارچه برای همه مشاغل انجام شده است.» رئیس سازمان امور مالیاتی با اشاره به در نظر گرفتن مهلت دو ماهه برای ارائه اظهارنامههای مؤدیان حقیقی و حقوقی، توضیح داد:«این امتیازها در شرایط کرونا بهصورت یکپارچه برای همه در نظر گرفته شد. اما از سوی دیگر ما امسال طی جلساتی که با اصناف داشتیم، آنها را به ۴ دسته تقسیم کردیم و برای هر گروه تخفیفهایی را در ارائه مالیات در نظر گرفتیم.» او ادامه داد:«کسبوکارهایی که در سال قبل زیر ۲.۵ میلیون مالیات دادهاند، امسال هم به همان میزان مالیات پرداخت خواهند کرد. گروه دیگری که بین ۲.۵ تا ۵ میلیون تومان مالیات پرداخت کردهاند امسال تنها با ۴ درصد افزایش مالیات مواجه شدند و مؤدیانی که ۵ تا ۱۰ میلیون تومان مالیات داده بودند را 8 درصد افزایش دادیم. گروهی نیز که سال گذشته بیشتر از ۱۰ میلیون تومان مالیات پرداخت کرده بودند هم با ۱۲ درصد افزایش مالیات مواجه هستند.» پارسا ادامه داد:«اگر این ارقام با تورم حدود ۳۰ درصدی که وجود دارد مقایسه شود، مشخص است که معدل افزایش مالیات خیلی کمتر از معدل افزایش تورم است. این تصمیم که در هماهنگی با اصناف اتخاذ شد برای حمایت از مشاغل در شرایط کرونا گرفته شد. حمایت دیگر سازمان امور مالیاتی در شرایط شیوع کرونا، پذیرش هزینههای انجام شده در زمینه کرونا، بهعنوان هزینه قابل قبول از مراکز بهداشت و درمان است که همچنان ادامه دارد.» رئیس سازمان امور مالیاتی همچنین درخصوص تأثیر شیوع بیماری کرونا بر تحقق درآمد پیشبینی شده در قانون بودجه سال 99، گفت: «در شش ماه اول سالجاری، ما با تمرکز بر مؤدیان بزرگ و افرادی که توان پرداخت مالیات داشتند در کنار تلاش برای به حداقل رساندن فشار به آسیبدیدگان از این بیماری و دهکهای پایین درآمدی، توانستهایم درآمدی تقریباً نزدیک به پیشبینی قانون بودجه را محقق کنیم.»
در دورانی که کشورها با ویروس کرونا درگیر شدند برخی از کشورها سراغ پرداخت وام نرفتند و تنها تمهیداتی را در نظر گرفتند که طی آن صنایع و صنوف راحتتر فعالیت کنند. بهعنوان مثال کشور عربستان مالیات بر ارزش افزوده را افزایش نداد و بدهی مالیاتی را استمهال کرد. محمدحسین جعفرزاده عضو اتاق بازرگانی ایران درباره اینکه سیاستهای حمایتی دولت از فعالان اقتصادی چگونه بوده است، به «ایران» گفت:«برای اولین بار است که تمام مجموعهها بهصورت یکپارچه کار میکنند و تمام بخشها بهدنبال حل مشکلات هستند؛ اگر این نگاه و تدبیر سالهای گذشته بود به طور قطع اکنون وضعیت کسب و کارها بسیار بهتر بود و هیچ صنعتی به سمت تعطیلی نمیرفت.» او ادامه داد: «مشکل اصلی ما این است که با رکود تولید و افزایش هزینه تولید، هزینههای مالیات و تأمین اجتماعی گران تمام میشود و اکنون بنگاههای اقتصادی نمیتوانند از پس هزینهها بر آیند بدین جهت بارها خواسته شده است که سطح همکاری با فعالان اقتصادی بیشتر شود تا امکان و شرایط توسعه سرمایهگذاری و حتی اجرای فعالیتها باشد.»
عضو اتاق بازرگانی ایران تصریح کرد: «سازمان امور مالیاتی یکی از مجموعههای اثرگذار در بخش تولید است؛ اگر این سازمان درک بهتری نسبت به فعالیت واحدهای صنفی وکسب و کارها داشته باشد اکنون واحدهای صنعتی به خاطر بدهی مالیاتی دچار مشکل نمیشوند یا حسابهای آنها مسدود نمیشود.»
او خاطرنشان کرد: «خوشبختانه طی چند وقت اخیر و شیوع ویروس کرونا سطح همکاریهای سازمان امور مالیاتی با واحدهای صنعتی بهبود یافته است اما هنوز مشکلاتی وجود دارد که ضرورت دارد نسبت به حل آن اقداماتی صورت گیرد.» عضو اتاق بازرگانی ایران گفت: «افزایش نرخ مالیات در شرایطی که اکثر کشورها بهسمت معافیت مالیاتی رفته یا تخفیف مالیات در شرایط کرونایی گرفتهاند اشتباه است و این امر میتواند بهصورت مستقیم بر تولید، اشتغال و صادرات کشوراثر بگذارد.»
در این میان ایرنا گزارش داده است که اولین تدبیر مالیاتی که پس از شیوع کرونا از سوی سازمان امور مالیاتی در سیزدهم اسفندماه اعلام شد، تمدید مهلت بخشودگی جرایم قابل بخشش اسفندماه ۱۳۹۸ تا پایان خردادماه ۱۳۹۹ بود. اما این امهال مالیاتی، تنها اولین اقدام از مجموعه اقدامات مالیاتی بود که دولت در نظر داشت برای حمایت از اقشار آسیب دیده فراهم سازد. در گام دوم، اقدامی بنیادیتر صورت گرفت و به گفته امیدعلی پارسا، رئیس کل سازمان امور مالیاتی، به منظور حمایت از مؤدیان مالیاتی در شرایط ویژه کرونا، پیشنهاداتی از سوی این سازمان و وزارت امور اقتصادی و دارایی به شورای عالی هماهنگی اقتصادی که با حضور سران سه قوه تشکیل میشود ارسال شد و در نهایت توسط این شورا با عنوان «بسته سیاستی و حمایتی سران قوا» به تصویب رسید. به این ترتیب در ۲۸ اسفندماه خبرهای خوش متعددی به مؤدیان مالیاتی در حوزه مالیات مستقیم و مالیات بر ارزش افزوده، داده شد. عدم انجام هرگونه اقدام اجرایی جهت وصول مالیات، تمدید پرداخت مالیات بر ارزشافزوده مربوط به دوره چهارم سال ۹۸ تا پایان اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ و همچنین رخصت به اشخاص حقیقی برای اخذ یا پرداخت مالیات مربوط به صدور یا تجدید پروانه کسب و کار تا پایان شهریور ماه سال ۱۳۹۹ از جمله این مصوبات بود.
البته یکی از مورد توجهترین بخشهای «بسته سیاستی و حمایتی سران قوا»، پذیرش کمکهای نقدی و غیر نقدی به جای مالیات بود که در ایام شیوع بیماری جهت تأمین لوازم و تجهیزات مورد نیاز بیمارستانها و مراکز درمانی، جهت مبارزه با ویروس کرونا اهدا میشد. در مجموع سازمان امور مالیاتی در زمینه مالیات بر ارزش افزوده هفت اقدام و در زمینه مالیات مستقیم، ۱۴ اقدام اعم از معافیت یا امهال برای مؤدیانی که شامل فهرست ۱۰ گروه اقتصادی که دولت بهعنوان مشاغل آسیب دیده از کرونا معرفی کرده بود در نظر گرفت.
آنها اعتقاد دارند که گره صنعت و کسب و کارها در دو بخش یاد شده است و همراهی سازمان امور مالیاتی و سازمان تأمین اجتماعی میتواند انگیزه برای تولید و اشتغال را بالا ببرد.
در این باره محمدرضا کلامی سرپرست معاونت بازرگانی داخلی وزارت صمت به «ایران» گفت:«از ابتدای شیوع ویروس کرونا تا 23 شهریور ماه تعداد پروندههای مشمول دارای بیمه و فاقد بیمه کسب و کارهای آسیب دیده یک میلیون فقره بوده است که 2 میلیون و 500 هزار شغل را شامل میشود. همچنین تاکنون تعداد پروندههای ثبت شده 95 هزار و 718 فقره بوده که 226 هزار و 957 شغل را پوشش میدهد.»
او ادامه داد:«تعداد پروندههای تأیید و ارجاع شده به بانکها نیز بیش از 94 هزار و 571 فقره بود که برای حفظ اشتغال 217 هزار و 238 نفر بوده است. در این میان مجموع تسهیلات درخواست شده 446/26 میلیارد ریال و مجموع تسهیلات پرداخت شده تا 23 شهریور ماه 397/9 میلیارد ریال بوده است.» امیدعلی پارسا رئیس سازمان امور مالیاتی کشور گفته است: «از ابتدای شیوع بیماری کرونا در ایران، با هماهنگی ستاد مقابله با کرونا برای سررسیدهای مالیاتی، مهلت تعیین و برخی مهلتها تمدید شد تا مردم با فراغ بال بیشتری بتوانند به بازیابی مشاغل خود بپردازند.» او امکان تفکیک میان مشاغل آسیبدیده و آسیبندیده را برای سازمان امور مالیاتی ناممکن توصیف کرد و افزود: «حمایتها، بهصورت یکپارچه برای همه مشاغل انجام شده است.» رئیس سازمان امور مالیاتی با اشاره به در نظر گرفتن مهلت دو ماهه برای ارائه اظهارنامههای مؤدیان حقیقی و حقوقی، توضیح داد:«این امتیازها در شرایط کرونا بهصورت یکپارچه برای همه در نظر گرفته شد. اما از سوی دیگر ما امسال طی جلساتی که با اصناف داشتیم، آنها را به ۴ دسته تقسیم کردیم و برای هر گروه تخفیفهایی را در ارائه مالیات در نظر گرفتیم.» او ادامه داد:«کسبوکارهایی که در سال قبل زیر ۲.۵ میلیون مالیات دادهاند، امسال هم به همان میزان مالیات پرداخت خواهند کرد. گروه دیگری که بین ۲.۵ تا ۵ میلیون تومان مالیات پرداخت کردهاند امسال تنها با ۴ درصد افزایش مالیات مواجه شدند و مؤدیانی که ۵ تا ۱۰ میلیون تومان مالیات داده بودند را 8 درصد افزایش دادیم. گروهی نیز که سال گذشته بیشتر از ۱۰ میلیون تومان مالیات پرداخت کرده بودند هم با ۱۲ درصد افزایش مالیات مواجه هستند.» پارسا ادامه داد:«اگر این ارقام با تورم حدود ۳۰ درصدی که وجود دارد مقایسه شود، مشخص است که معدل افزایش مالیات خیلی کمتر از معدل افزایش تورم است. این تصمیم که در هماهنگی با اصناف اتخاذ شد برای حمایت از مشاغل در شرایط کرونا گرفته شد. حمایت دیگر سازمان امور مالیاتی در شرایط شیوع کرونا، پذیرش هزینههای انجام شده در زمینه کرونا، بهعنوان هزینه قابل قبول از مراکز بهداشت و درمان است که همچنان ادامه دارد.» رئیس سازمان امور مالیاتی همچنین درخصوص تأثیر شیوع بیماری کرونا بر تحقق درآمد پیشبینی شده در قانون بودجه سال 99، گفت: «در شش ماه اول سالجاری، ما با تمرکز بر مؤدیان بزرگ و افرادی که توان پرداخت مالیات داشتند در کنار تلاش برای به حداقل رساندن فشار به آسیبدیدگان از این بیماری و دهکهای پایین درآمدی، توانستهایم درآمدی تقریباً نزدیک به پیشبینی قانون بودجه را محقق کنیم.»
در دورانی که کشورها با ویروس کرونا درگیر شدند برخی از کشورها سراغ پرداخت وام نرفتند و تنها تمهیداتی را در نظر گرفتند که طی آن صنایع و صنوف راحتتر فعالیت کنند. بهعنوان مثال کشور عربستان مالیات بر ارزش افزوده را افزایش نداد و بدهی مالیاتی را استمهال کرد. محمدحسین جعفرزاده عضو اتاق بازرگانی ایران درباره اینکه سیاستهای حمایتی دولت از فعالان اقتصادی چگونه بوده است، به «ایران» گفت:«برای اولین بار است که تمام مجموعهها بهصورت یکپارچه کار میکنند و تمام بخشها بهدنبال حل مشکلات هستند؛ اگر این نگاه و تدبیر سالهای گذشته بود به طور قطع اکنون وضعیت کسب و کارها بسیار بهتر بود و هیچ صنعتی به سمت تعطیلی نمیرفت.» او ادامه داد: «مشکل اصلی ما این است که با رکود تولید و افزایش هزینه تولید، هزینههای مالیات و تأمین اجتماعی گران تمام میشود و اکنون بنگاههای اقتصادی نمیتوانند از پس هزینهها بر آیند بدین جهت بارها خواسته شده است که سطح همکاری با فعالان اقتصادی بیشتر شود تا امکان و شرایط توسعه سرمایهگذاری و حتی اجرای فعالیتها باشد.»
عضو اتاق بازرگانی ایران تصریح کرد: «سازمان امور مالیاتی یکی از مجموعههای اثرگذار در بخش تولید است؛ اگر این سازمان درک بهتری نسبت به فعالیت واحدهای صنفی وکسب و کارها داشته باشد اکنون واحدهای صنعتی به خاطر بدهی مالیاتی دچار مشکل نمیشوند یا حسابهای آنها مسدود نمیشود.»
او خاطرنشان کرد: «خوشبختانه طی چند وقت اخیر و شیوع ویروس کرونا سطح همکاریهای سازمان امور مالیاتی با واحدهای صنعتی بهبود یافته است اما هنوز مشکلاتی وجود دارد که ضرورت دارد نسبت به حل آن اقداماتی صورت گیرد.» عضو اتاق بازرگانی ایران گفت: «افزایش نرخ مالیات در شرایطی که اکثر کشورها بهسمت معافیت مالیاتی رفته یا تخفیف مالیات در شرایط کرونایی گرفتهاند اشتباه است و این امر میتواند بهصورت مستقیم بر تولید، اشتغال و صادرات کشوراثر بگذارد.»
در این میان ایرنا گزارش داده است که اولین تدبیر مالیاتی که پس از شیوع کرونا از سوی سازمان امور مالیاتی در سیزدهم اسفندماه اعلام شد، تمدید مهلت بخشودگی جرایم قابل بخشش اسفندماه ۱۳۹۸ تا پایان خردادماه ۱۳۹۹ بود. اما این امهال مالیاتی، تنها اولین اقدام از مجموعه اقدامات مالیاتی بود که دولت در نظر داشت برای حمایت از اقشار آسیب دیده فراهم سازد. در گام دوم، اقدامی بنیادیتر صورت گرفت و به گفته امیدعلی پارسا، رئیس کل سازمان امور مالیاتی، به منظور حمایت از مؤدیان مالیاتی در شرایط ویژه کرونا، پیشنهاداتی از سوی این سازمان و وزارت امور اقتصادی و دارایی به شورای عالی هماهنگی اقتصادی که با حضور سران سه قوه تشکیل میشود ارسال شد و در نهایت توسط این شورا با عنوان «بسته سیاستی و حمایتی سران قوا» به تصویب رسید. به این ترتیب در ۲۸ اسفندماه خبرهای خوش متعددی به مؤدیان مالیاتی در حوزه مالیات مستقیم و مالیات بر ارزش افزوده، داده شد. عدم انجام هرگونه اقدام اجرایی جهت وصول مالیات، تمدید پرداخت مالیات بر ارزشافزوده مربوط به دوره چهارم سال ۹۸ تا پایان اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ و همچنین رخصت به اشخاص حقیقی برای اخذ یا پرداخت مالیات مربوط به صدور یا تجدید پروانه کسب و کار تا پایان شهریور ماه سال ۱۳۹۹ از جمله این مصوبات بود.
البته یکی از مورد توجهترین بخشهای «بسته سیاستی و حمایتی سران قوا»، پذیرش کمکهای نقدی و غیر نقدی به جای مالیات بود که در ایام شیوع بیماری جهت تأمین لوازم و تجهیزات مورد نیاز بیمارستانها و مراکز درمانی، جهت مبارزه با ویروس کرونا اهدا میشد. در مجموع سازمان امور مالیاتی در زمینه مالیات بر ارزش افزوده هفت اقدام و در زمینه مالیات مستقیم، ۱۴ اقدام اعم از معافیت یا امهال برای مؤدیانی که شامل فهرست ۱۰ گروه اقتصادی که دولت بهعنوان مشاغل آسیب دیده از کرونا معرفی کرده بود در نظر گرفت.
گزارش «ایران» از زنان معتادی که اختیاری راهی اقامتگاه ترک اعتیاد میشوند
میخواهم زنده بمانم
همراه با یادداشت هایی از سیمین کاظمی، محمد بینازاده و مونیکا نادی
مهسا قوی قلب
خبرنگار
پایینتر از خیابان خاوران در کوچههای پایین شهر جایی در دل جنوب پایتخت، در آهنی بزرگی محصور در دیواری با حفاظهای بلند به چشم میخورد. برای تهیه گزارش بهدلیل بیماری کرونا بعد از گذر از هفت خوان رستم با سختی زیاد بالاخره مجوز ورود را بهدست آورده و با عکاس راهی آن سوی در بزرگ آهنی میشویم. ساختمانی تقریباً قدیمی که بیشباهت به یک عمارت کلنگی ساز نیست در انتهای حیاط خودنمایی میکند. امروز این همه سختی را از سرگذراندم تا بتوانم راوی داستان زندگی افرادی باشم که انگار از پای چوبه دار برگشتهاند. زنانی که مرگ را با چشم خود دیدند ولی با یک یاعلی بلند شده و دست شان را به سوی یاریگران دراز کردند تا بتوانند دوباره روی پاهای خود بایستند. این مرکز ترک اعتیاد که بیشتر شبیه یک مرکز نگهداری شبانه روزی از زنان معتاد است، از کودکان زنان معتاد به موادمخدر هم در صورتی که بیپناه باشند، در کنار مادرشان نگهداری میکند.
مینا از شهرستان به تهران آمده در اتاق و درکل طبقهای مجزا از او نگهداری میشود. تست کرونا داده ولی هنوز جوابش نیامده، ماسکم را محکمتر به صورتم می چسبانم، اجازه میگیرم تا با حفظ فاصله کنارش نشسته و همصحبتش شوم. «چند سالته؟ در حال ترکی یا پاکی؟» «28 سالمه جایی برای زندگی ندارم، تیرماه همینجا اعتیادم رو ترک کردم، وقتی برای ترک از طریق بهزیستی به اینجا اومدم، همسرم بهخاطر مصرف شیشه زندان بود، خودم تریاک مصرف میکردم، تا 21 سالگی اصلاً نمیدونستم مواد چیه تا اینکه ازدواج کردم، تو خونه شوهر با تریاک آشنا شدم و کم کم شوهرم کاری کرد که کاملاً معتاد شدم. چند سالی از ازدواجمون گذشته بود که متوجه شدم، شوهرم حالت هاش عوض شده، شیشهای شده بود، وقتی تو خونه مصرف میکرد، از بوی مواد حالم به هم میخورد، بوی مواد بدنم رو ضعیف کرده بود، حال و روز خوبی نداشتم تا اینکه تیرماه بهزیستی من و بچه هامو آورد به این مرکز. اعتیادم رو ترک کردم و برگشتم شهرمون. فهمیدم که شوهرم تو مرخصی زندان خودشو حلق آویز کرده.»
با اینکه مینا ماسک روی صورتشه، ولی وقتی از مردن همسرش حرف میزند، مشخصاً چشماش میخنده. البته میتوان حدس زد مردی شیشهای چه بلاهایی سر زن و بچه خودش میآورد. از او میپرسم چرا میخندی؟ خوشحالی که فوت کرده؟ سرش را پایین میاندازد و میگوید: «آره»، «چرا؟ کتک میزد؟»، «کاش فقط کتکم میزد، دچار توهمهای شدید میشد و تهمتهای ناروا میزد، دائم فکر میکرد، گوشی یا فلش مخفی کردم. بعد شروع میکرد به گشتن؛ مثل دیوونهها هم من و لباسامو هم کل خونه رو زیر و رو میکرد. وقتی نمیتونست چیزی پیدا کنه شروع به کتک زدنم میکرد. آنقدر میزد تا از خستگی بیفته یه گوشه. از دستش راحت شدم. تنها مشکلم اینه که دیگه نمیتونم بچهها رو ببینم. خانواده همسرم بچه هامو بردن شهرستان البته با توجه به اینکه دیگه مکانی برای زندگی ندارم، نگهداری از بچهها هم برام مقدور نیست ولی دلم تنگ شده براشون.» «مرکز بهت وعده کار نداده؟ تا کی میتونی اینجا زندگی کنی؟» «قول دادند که در تولید و دوخت ماسک و گان فعالیت کنم، نظافت و آشپزی را به عهده بگیرم و همینجا زندگی کنم. راستش دلم میخواد دوباره ازدواج کنم و خونه زندگی خودمو داشته باشم، اما این بار باید مراقب باشم که شوهرم معتاد نباشه.»
اعتیاد مساوی است با از دست دادن کل زندگی
گوشهای از سالن زن جوانی با نوزادی در آغوش در حال رد شدن است، دختربچه سه سالهای هم با چشمهای گریان گوشه دامنش را گرفته و با هق هق میگوید: «حوصلم سر رفته میخوام با خانم مربی برم بیرون.» نزدیک میشوم، سؤال میکنم که با من حرف میزنی؟ نوزادش را به زن دیگری تحویل میدهد، نزدیکتر شده و با هم در اتاقی که محل زندگی این مادر و کودکانش بود کف زمین مینشینیم، اتاقی با یک تخت نوزاد و یک تخت بزرگسال که با رنگهای صورتی و سفید تزئین شده، رو به من میگوید: «فقط 16 سالم بود که ازدواج کردم، شوهرم پسرعمه خودم بود، هروئین مصرف میکرد، البته از بچگی مصرف میکرد ولی قبل ازدواج ترک کرد و خواستگاری کرد و منم باهاش ازدواج کردم.
بعد از چند وقت متوجه شدم که دوباره داره مصرف میکنه، کمکم به منم اصرار میکرد که باهاش مصرف کنم. تو خانواده ما فقط پدرم بود که تریاک مصرف میکرد، پدرم بتدریج متوجه تغییر رفتارهام شد، منو بهزور برد آزمایش بدم. هم هروئینی شده بودم و هم شیشهای. هرروز به یه بهونه الکی از بابام پول میگرفتم تا خرج اعتیاد خودم و شوهرم در بیاد. وقتی پدرم جواب اعتیادم رو دید دیگه اجازه نداد به خونه شوهرم برگردم. بعد از مدتی بهصورت غیابی طلاق گرفتم. دو ماه بعد از جدایی، با حمید آشنا شدم، تو محلهای که ما زندگی میکنیم دخترها و پسرها نمیتونن با هم دوست بمونن و زود باید ازدواج کنن، همسر دومم پاک بود، عاشقم شده بود، بهش گفتم من اعتیاد دارم به درد زندگی تو نمیخورم، به اصرار حمید ازدواج کردیم.
خدا به ما دو تا بچه داد، ماهک که سه سال داره و هانی که 50 روزه به دنیا اومده. بعد از تولد ماهک چندین بار ترک کردم، هربار همسرم باهام همراهی میکرد. قبل از اینکه پسرم رو باردار بشم پاک بودم اما ماه پنجم حاملگی دوستام وسوسم کردن و مصرف کردم، دوباره اعتیاد پیدا کردم خواستم ترک کنم ولی پزشکان گفتن برای سلامتی جنین خطرداره، بعد از تولد می تونی ترک کنی.»، «تو که چندین بار ترک کردی، مطمئنی این بار آخرین باره؟» جواب میدهد: «وقتی پسرم به دنیا اومد، فامیل شوهرم نشستند زیر پاش که این زن به دردت نمی خوره، هربار ترک میکنه ولی دوباره میره سراغ مواد. مادر خوبی برای بچه هات نمی شه. شوهرم گفت که طلاقم میده و ازاین همه وقتی که برام گذاشته پشیمونه، فکر میکرد که دیگه دوستش ندارم. مادرش یکی رو براش در نظر گرفته بود تا دوباره ازدواج کنه حتی گفت که بچههام رو بهم نمیده. باورم نمیشد.
مردی که 5 سال عاشقانه در کنارم بود و همیشه ازم دفاع میکرد، داشت تنهام میذاشت، یکدفعه فهمیدم زندگی، شوهرم و بچه هام رو با هم از دست میدم، تصمیم گرفتم دیگه سمت مواد نرم، اومدم این مرکز ولی بچهها رو به من نمیدادن داشتم دیوانه میشدم.
پسرم فقط چند روزه بود به من نیاز داشت. اما بالاخره با پادرمیونی و دخالت بهزیستی هفته پیش شوهرم اومد دیدنم، از صورتم معلوم بود که ترک کردم، چشماش از خوشحالی برق میزد، رو به من کرد و گفت بچهها رو میارم، ولی این بار آخرین مهلته، از خوشحالی گریه میکردم، بچههام همه زندگیم هستن، پسر بیچارم که وقتی به دنیا اومده بود معتاد بود، یک هفته تو بیمارستان نگهش داشتن، سم زدایی کردن، خون بچه رو عوض کردن، چندین بار تشنج کرد، داشت از دست میرفت، شوهرم روزی یک میلیون تومن برای پسرم تو بیمارستان هزینه کرد، من این بلاها رو سرشون آوردم، خودمو نمیبخشم، به خودم قول دادم ازاین به بعد مادر خوبی باشم. تصمیمم عوض نمی شه.» از او درباره بدن دردهای دوران ترک و ناآرامیها میپرسم. در پاسخ میگوید: «روزها قرص B2 و شب ها قرص خواب در حد آلپرازولام میدن، یه کپسول هم که ضد وسوسه هست میخورم. مشکلی ندارم و با بچهها سرم گرمه به این امید که هر چی زودتر بتونم برگردم سر خونه و زندگیم. البته با همسرم تصمیم گرفتم که خونه رو عوض کنیم و اصلاً از اون محله بریم، حتماً تغییر شرایط زندگی میتونه کمکم کنه.»
آرامش یا مرگ
زنی تکیده که بهنظر اختلاف سنی بیشتری نسبت به بقیه دارد، ساکت ایستاده و حرفی نمیزند، سؤال میکنم، «چند سالتونه؟» پاسخی نمیدهد و فقط نگاه میکند. بهنظر حدود 60 ساله است.
یکی از دخترها نزدیک میشود و میگوید: «45 سال داره و نمیتونه صحبت کنه. مهناز بیماری شبیه روماتیسم داشت و همیشه از درد دست و پا رنج میکشید، از آنجایی که همه خانواده به نوعی مصرف کننده بودند، مهناز هم برای آرام شدن دردها به سمت مصرف تریاک رفت، اما چند سال پیش متأسفانه دچار سکته مغزی شد و دیگه نتونست حرف بزنه. بعد از سکته دیگر مصرف تریاک هم نتونست دردها رو آروم کنه، این بار به پیشنهاد یکی از اقوام برای کم شدن درد و ناراحتی، هروئین استفاده کرد، کم کم به هروئین هم معتاد شد و درکل هم لال شده، حالا با پای خودش اومده اینجا تا ترک کنه و بعد شروع کنه به گفتاردرمانی.»
در اتاق بزرگی که 6 تخت بزرگسال و یک تخت کودک را در خود جای داده بود، صدای ناله خفیف زنی به گوش میرسید، آن طرفتر زنی به همراه دو پسر خردسال یکی 7 و دیگری 3 ساله با هم پچپچ میکردند. با آرمین که بزرگتر بود، حال و احوال کردم، خودش شروع به حرف زدن کرد: «کلاس اولم، از ایلام اومدیم، دوست دارم تهران زندگی کنم، اینجا شهر قشنگیه، دلم میخواد همینجا برم مدرسه.» پرسیدم: «کی شما رو از ایلام آورد اینجا؟» جواب داد: «دوست مادرم.» وقتی با مادر آرمین شروع به صحبت کردم، زیر چشمی آرمین رو هم میدیدم، پر بود از مظلومیت و خشم.
مادر آرمین 33 سال دارد، سعی میکند دستش را زیر لباسش پنهان کند، یادم میافتد که آرمین گفته از ایلام آمدهاند، ناگهان یاد زنان ایلامی و داستان خودسوزیهای مکرر میافتم، اما خودش میگوید که خودسوزی نکرده و چراغ برگشته روی لباسش و آتش گرفته. صدای نالههای زن در تخت کنار دیوار از درد دندان بالاتر میرود، سعی میکنم با منیره، مادر آرمین و آراز با صدای آرامتری حرف بزنم تا مزاحم بقیه نشویم، میپرسم که از کی معتاد شدی؟ همسرت تشویقت کرد؟ پاسخ میدهد: «قبل از ازدواج نه سیگار میکشیدم نه مشروب، شوهرم شیشهای بود، یک سال بعد از ازدواجمون به بهونه اینکه شیشه درد کمر و کلیه رو کم می کنه اصرار کرد، شیشه مصرف کنم. آخه چند سال بود که درد کلیه و کمر داشتم.
واقعاً بعد از مصرف شیشه دردام از بین می رفت، سرحال میشدم. گاهی هم بهم شربت متادون می داد اونم مؤثر بود. اوایل یک روز درمیان بعد روزی چندین بار مصرف میکردم. شوهرم هم بشدت عصبی بود و دست بزن داشت هر روز کتکم میزد، تهمت می زد که با مردای دیگه رابطه دارم. از شوهرم متنفر شده بودم، به خودم اومدم دیدم دیگه حتی به بچهها هم علاقم کم شده، زندگی بچه هام داشت از دست میرفت، به پیشنهاد یکی از دوستام اومدم اینجا تا ترک کنم. بعد از ترک هم برنمی گردم پیش همسرم، چون مواد مصرف میکنه و خیال ترک کردن نداره، خانواده هم قول دادن که اگه جدا بشم از من و بچه هام حمایت میکنن. خانم خیری هم در شهرمون هست که گفته اگه مواد رو بذارم کنار به لحاظ مسکن، پوشاک و خوراک کمک میکنه، میخوام زندگی خودم و بچهها رو نجات بدم.»
اعتیاد در کمین دختران جوان پولدار
در سالن مبله شده مجموعه جایی که چندین اتاق دورش قرار دارد، نیلوفر آرایش کرده و خوش قد و بالا با چشمهای درشت و پر از شیطنت نگاهم میکند.
یکی از مددکارها رو به من میگوید که فریبا حدود 6 ماه است با میل و اراده خود آمده و هرماه ماندنش را تمدید میکند. تعجب میکنم که چطور یک دختر جوان میتواند 6 ماه خود را در مکانی به دور از همسن و سالهای خود حبس کند. برای پاسخ سؤالم نزدیکتر رفتم. با لبخندی ملیح به ردیف مبلها نزدیک شدیم و نشستیم. پرسیدم: «چطور معتاد شدی؟ خانواده درگیر اعتیاد بودند؟» محکم جواب داد: «پدرم پیشکسوت بسکتبال بود، مادرم هم از خانوادهای اصیل و محترم، تو خانواده اصلاً معتاد نداشتیم، وضع مالی مساعدی هم داشتیم، خونه پدری من خیابون ولیعصره، هیچی تو زندگی کم نداشتم. دو تا بچه بودیم و همه چی در اختیارمون بود تا اینکه پدرم به رحمت خدا رفت.
خیلی بهش وابسته بودم از غم فوتش حالتهای افسردگی داشتم با هر ضرب و زوری دیپلمم رو گرفتم. کم کم مدل دوستام عوض شدن، پام به مهمونیای مختلط باز شد. اول به اصرار دوستام مخصوصاً دوست پسرم، شروع کردم به مشروب خوردن بعد سمت موادمخدری مثل کوکائین و شیشه کشیده شدم. اوایل ماهی یکبار مهمونی میرفتم همون یکبارم مصرف میکردم بتدریج هر دوهفته یکبار بعد هفتهای یکبار مهمونی میرفتم.»، «چی مصرف میکردی؟»، جواب داد: «شیشه، اینقدر درگیرش شده بودم که یک روز در میون و بعد هرروز مصرف میکردم، مشکل مالی هم برای تهیه مواد نداشتم، حقوق پدرم بود و هر دو روز یکبار 50 هزار تومان هزینه موادم میشد. غرق شده بودم تو اعتیاد و توهمات هرروزه، مادرم و خواهرم رو با بهونههای الکی کتک می زدم، مادرم رو هم از دست دادم. نتونست دوری پدرم و وضعیت منو تحمل کنه، از غم و غصه، سکته کرد و مرد. رفتارم کاملاً غیرعادی شده بودن، قبل از بیرون رفتن از خونه بیاغراق 4 تا 5 ساعت جلوی آیینه مینشستم و زل میزدم به خودم، اصلاً متوجه گذر زمان نبودم، ساعتها میگذشت به خودم، میآمدم، نگاهی به ساعت میکردم و متوجه میشدم، 5 ساعت متوالی جلوی آیینه نشستهام. کم کم ترس برم داشت. چندتا از دوستای نزدیکم اوردوز کردن و فوت کردند. از ترس با پای خودم اومدم اینجا. کاملاً ترک کردم. اما دائماً موندنم رو تمدید میکنم.
سه ماه پیش یک روز از اینجا خارج شدم، متوجه شدم دوستم، همون پسری که معتادم کرده بود، خودکشی کرده، بعد با فاصلههای زمانی کوتاه شنیدم که دوستام اوردوز کردن و مردن، راستش از ترس مردن از اینجا بیرون نمیرم. میترسم برم بیرون و دوباره وسوسه بشم که دوستام منو بکشونن سمت موادمخدر. روزی که تصمیم قطعی بگیرم که دور همه دوستام رو میتونم خط بکشم، خونه پدریم رو میفروشم و به یه محله دیگه اسباب کشی میکنم. یک زندگی نو رو شروع میکنم که کاملاً متفاوت باشه، الان هم میرم واحد خیاطی و هر روز ماسک و گان میدوزم و درآمد کمی هم از این راه دارم، وقتی هم ازاینجا برم بیرون، کاشت ناخن و آرایشگری یاد میگیرم تا هم کاری یاد گرفته باشم، هم سرم گرم باشه. خدا پدرم رو بیامرزه، من و خواهرم حقوق پدرم رو داریم و نیاز مالی نداریم، اما این خوبه که هر آدمی مشغول کار باشه و بیکار نباشه، همین بیکاری ریشه اصلی بدبختیهای من بود. خداروشکر خواهرم دانشجو شده و به دانشگاه میره، هیچکسی رو غیر از من نداره، بهخاطر خواهرم و برای اینکه تو این دنیای بزرگ تنهاش نذارم، محاله که دوباره سمت موادمخدر برم. الان دیگه میدونم چه چیزهایی میتونن باعث لغزش من بشن، بهخاطر همین از تک تک اون عوامل دوری میکنم.»
فقط 35 درصد پاک میمانند
لغزش اصطلاحی است که در خصوص بازگشت دوباره معتادان به چرخه اعتیاد پس از ترک کردن، به کار میرود.
فریبا دیلمی، روان شناس حوزه اعتیاد و از مسئولان مرکز اقامتی درمان و بازتوانی مادر و کودک، درباره مراجعان مرکز به «ایران» میگوید: «کمپهای متعددی برای زنان در کشور تأسیس شده اما نمیتوان نام کمپ را روی این مرکز گذاشت، زیرا افرادی که به اینجا مراجعه میکنند، با میل و اختیار خود تصمیم به ترک اعتیاد میگیرند و به اندازهای اراده قوی دارند که مدت حضور را چندین بار متوالی تمدید میکنند. این اقامتگاه دارای استانداردهای بالایی است و قرار است بهصورت یک مدل بعد از کسب موفقیت در استانهای دیگر هم اجرایی شود. پروتکلهای درمانی، نوشته شده و سال گذشته هم به بهزیستی تحویل داده شد.»
بهگفته دیلمی، در ابتدای تأسیس این مرکز، قرار بود بهصورت آزمایشی و موقت فعالیت داشته باشیم اما بعد از مدتی با کسب موفقیت در این حوزه و دستاوردهای خوبی که بهدنبال تأسیس این مرکز به دست آمد، بهزیستی موافقت کرد، روند کار مجموعه ادامه پیدا کند.
وی در خصوص روش ترک معتادان توضیح میدهد: در صورت ضرورت بر اساس نظر پزشک از داروهایی مانند متادون و بوپره نورفین (Buprenorphine) استفاده میشود، این در حالی است که هم از سازمان بهزیستی و هم از وزارت بهداشت، مجوز داریم. خوشبختانه از حمایتهای شهرداری هم بینصیب نماندیم و ساختمان این مجموعه را شهرداری در اختیارمان قرار داده، علاوه بر این بهزیستی هم ماهانه تا حدودی حمایتهای مالی میکند.
این روان شناس، با اشاره به اینکه تنها 35 درصد افرادی که ترک میکنند، پاک میمانند، بیان میدارد: میزان ماندگاری در درمان رقمی بسیار پایینتر از این میزان دارد. با روشهایی همچون تلاش برای حفظ رابطه با مرکز، ویزیت رایگان پزشک و روانپزشک، حضور درمراسم و جشنهای مرکز پس از اتمام دوره درمان، تهیه سبد کالا و لوازم التحریر برای کودکان با کمک خیرین سعی میکنیم ارتباط بیماران را با مرکز حفظ کنیم تا احتمال بازگشت به سمت موادمخدر را کاهش دهیم.
او درباره میزان هزینههای هر فرد که برای ترک مراجعه میکند و همچنین هزینههای کودکان آنها، توضیح میدهد: ماهانه بهصورت میانگین یک میلیون و 500 هزار تومان برای هر نفر چه بزرگسال و چه کودک هزینه میشود. غذا، داروهای آگونیست، داروهای روانپزشکی، داروهای تقویتی، لوازم بهداشتی، شویندهها، پوشک بچه، کرایه اسنپ، سونوگرافی و هزینه وکیل از جمله مواردی است که بهصورت ماهانه برای افراد هزینه میشود. دقیقاً مانند یک خانه که باید برای همه افراد خانواده هزینه کرد، باید همه هزینهها را متقبل شد.
دیلمی در خصوص شرایط نگهداری از زنان باردار معتاد به موادمخدر و کودکان آنها هم توضیح میدهد: تمامی زنان بارداری را که اعتیاد دارند، پذیرش میکنیم. در خصوص کودکان آنها هم چنانچه در خانواده کسی نباشد که مسئولیت نگهداری کودک را به عهده بگیرد، ما شرایط نگهداری از کودکان را هم در کنار مادران فراهم میکنیم. حتی مهدکودکی هم برای این منظور ایجاد کردیم تا کودکان از آموزشها و بازیهای لازم برخوردار شوند. معمولاً یکی از فرآیندهای اساسی که مانع درمان زنان معتاد میشود، فرزندان آنها و نگرانی مادران در خصوص نگهداری آنها است.
چنانچه مراکزی که برای اعتیاد دایر میشوند این مسأله را لحاظ کنند، قاعدتاً آمار زنان معتاد کاهش پیدا میکند.
او با اشاره به اینکه 14 نیروی داوطلب و غیرداوطلب در مرکز مشغول به کار هستند، میگوید: ما به هر فردی که برای ترک اعتیاد به اینجا مراجعه میکند، پیشنهاد میکنیم که حداقل 3 تا 6 ماه حضور داشته باشند، در طول این مدت هم تلاش میکنیم تا در زمینه اشتغال هم آنها را توانمند کنیم. البته برخی از این افراد مشکلات زمینهای دیگری هم دارند بهعنوان مثال زنانی که فرزندانی بیشناسنامه دارند برای شناسنامه گرفتن این کودکان اقدامات لازم را انجام میدهیم، یا نوزادی که معتاد به دنیا میآید یا کودکانی که بیماری دارند، در خصوص درمان آنها همه اقدامات پزشکی را انجام میدهیم. هرچند در میان تمام هزینههای جاری، خیرین هم به میدان آمده و همیشه در کنار ما هستند.
یادداشت
برخوردهای متفاوت با طبقه زنان معتاد
سیمین کاظمی
جامعه شناس
در جامعه ما که محل تلاقی هنجارها و باورهای فرهنــــــگ سنتی مردســـــــالاری با الزامات و اجبارهای زندگی مدرن است، انحرافات و کجرویهای زنان وضعیتی گیج کننده ایجاد کرده است. در این جامعه که از زنان انتظار ایفای نقشهای سنتی معهود همچون زن خانه دارمی رود، کجروی زنان غیرمنتظره و غیرقابل پذیرش است و از اینرو برای مواجهه با آن آمادگی هم وجود ندارد.
بر همین اساس وقتی سخن از اعتیاد به میان میآید، عمدتاً به مثابه مشکلی مردانه تلقی میشود و از آن بهعنوان بلای خانمانسوزی یاد میشود که هستی و زندگی مردان را (که زن تنها جزئی از آن است) تباه میکند. از این زوایه زنان عمدتاً غایبند و حداکثر جزء متعلقات و مایملکی هستند که در سایه اعتیاد مرد، به باد میروند. اما دراثنای همین بیاهمیت شمردن یا جدی نگرفتن خطر اعتیاد برای جنس مؤنث، آهنگ رشد اعتیاد زنان نسبت به دهه قبل تا دو برابر فزونی یافته و زنان معتاد موسوم به متجاهر نیز مسأله اعتیاد زنان را در فضای عمومی مقابل چشم ناباوران قرار دادهاند.
اعتیاد زنان برای جامعهای که هنوز فرهنگ سنتی بر آن سایه افکنده، واقعیتی مهیب و رعب آور است و از اینرو برخورد جامعه با اعتیاد زنان متفاوت از رفتار با مردان معتاد است.
زنان معتاد بیش از مردان نکوهش و طرد میشوند و بهعنوان «منحرف مضاعف» شناخته میشوند، چون علاوه بر ارتکاب جرم مصرف مواد، پا بهوادی جرایم مردانه گذاشته و خلاف انتظار اجتماعی از نقش زن عمل کردهاند. در چنین جامعهای بر اساس تقسیم کار جنسیتی که زنان را عموماً به ایفای نقش خانگی سوق داده است، اعتیاد زنان بلافاصله به نقشهای مادری و همسری پیوند زده میشود و گویا آنچه اعتیاد زنان را واجد اهمیت و سزاوار نگرانی میکند، نه زندگی و سلامت خود زن، بلکه نقش او بهعنوان مستخدم خانواده است که اهمیت دارد. چنین نگاهی که استقلال زن را نادیده میگیرد موجب میشود برنامهریزی درست و دقیق در مقابله با اعتیاد زنان غیرممکن شود.
در مورد اعتیاد زنان این واقعیت را نیز باید در نظر داشت که اعتیاد برای همه زنان تجربه یکسانی نیست و یکی از عواملی که در این مورد میتواند تعیین کننده باشد، طبقه اجتماعی افراد است.
در واقع طبقه اجتماعی است که میتواند سرنوشت زنان معتاد را رقم بزند و تعیین کند که برچسب انحراف و کجروی به هویت آنها الصاق شود یا خیر. میتوان گفت تجربه مصرف مواد در زنان طبقه سرمایهدار با اعتیاد زنان طبقه کارگر یکسان نیست؛ سوء مصرف مواد برای اولی ممکن است، بهعنوان تلاشی برای تجربههای جدید و هیجان آور دیده شود و جرم و بزه به حساب نیاید، اما برای دومی مصرف مواد، تلاشی ناکام برای گریز از رنج و سرخوردگی است که به احتمال بیشتری انحراف اجتماعی و جرم تلقی میشود.
اعتیاد زنان طبقه کارگر و تهیدستان و فرودستان اجتماعی، نه تنها جرم و انحراف مستوجب طرد و مجازات شمرده میشود، بلکه رنج و زخمی است که کمتر بخت التیام دارد، چون زنان این طبقه از حمایت اجتماعی کمتری برخوردارند و منابع کمتری برای کمکجویی در دسترسشان است.
اعتیاد زنان بهعنوان بخشی از یک مسأله اجتماعی، نیازمند برنامهریزی و مداخله مؤثر است، اما تاکنون کمتر اقدام امیدوارکنندهای در این خصوص صورت گرفته است. با آنکه اکنون اعتیاد زنان همچون مردان به عرصه عمومی کشیده شده است و زنان بیخانمان معتاد در گوشه و کنار برخی خیابانهای مناطق فقیرنشین تهران و شهرهای دیگر به حال خود رها شدهاند، تنها تدبیری که مطرح میشود «جمع آوری» آنها به مثابه «پسماندهای اجتماعی» است، که آن هم بواسطه فقدان امکاناتی مثل مراکز اقامتی ویژه زنان تاکنون قابل اجرا نبوده است.
«جمع آوری» معتادان متجاهر (چه زن و چه مرد)، فقط راهکاری برای پنهان کردن مسأله اعتیاد و دور کردن آن از انظار عموم بهطور موقت است و نمیتواند به پیشگیری یا حل این مسأله کمک کند. اعتیاد زنان مانند سایر مسائل اجتماعی، محصول نابرابریهای اجتماعی و جنسیتی است که تا حل چنین مسائلی نمیتوان به حل مسأله اعتیاد نیز امید داشت؛ با وجود این در شرایط فعلی، مشکلاتی در مورد مواجهه با پیشگیری، درمان و بازتوانی معتادان زن وجود دارد که لازم است به طور عاجل مورد توجه قرار گیرند.
اول اینکه در برنامههای پیشگیری از اعتیاد، زنان باید بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گیرند. یکی از ابزارهای پیشگیری، آموزش و اطلاعرسانی است که در این خصوص محتواهایی هم توسط دستگاههای ذیربط منتشر میشود، اما در این پیامها عمدتاً به اعتیاد زنان توجه کافی صورت نگرفته و به آسیبپذیری زنان حداکثر ذیل مجموعه خانواده و زن و بچه مرد معتاد اشاره میشود.
چنانکه گویی از نظر طراحان این پیامها زنان نسبت به اعتیاد مصونیت دارند، یا در صورت معتاد شدن، اعتیادشان اهمیتی ندارد. این بی توجهی به پیشگیری موجب شده، اعتیاد و رفتارهای پرخطر در میان زنان، حتی زنان دانشجو و تحصیلکرده افزایش یابد. بنابراین پیامهای پیشگیری از اعتیاد لازم است با در نظر گرفتن هر دو جنس از دوره کودکی تا بزرگسالی آموزش داده شود.
در وهله دوم، زنان معتاد برای درمان هم با دو مشکل عمده مواجه هستند، از طرفی مراکز درمان اعتیاد به شکلی مردانه طراحی و پیشبینی شدهاند و دسترسی زنان به این مراکز بویژه در شهرهای کوچک و سنتی اندک است و از طرفی از آنجا که زنان فقیر در تأمین معاش با مشکل جدی مواجهند و از طرفی حمایت خانواده را هم ممکن است از دست داده باشند، کمتر قادر به پرداخت هزینههای درمان اعتیاد هستند. از اینرو کمکهای دولتی برای ورود زنان فقیر به روند درمان ضروری به نظر میرسد.
در وهله سوم و بعد از درمان نیز زنان برای بازتوانی نیازمند حمایت اجتماعی و برخورداری از مسکن، کار و درآمد مناسب هستند که بتوانند به طورمستقل به یک زندگی سالم ادامه دهند و مجدداً در زمینهای که اعتیاد آنها را رقم زده رها نشوند.
مداخلات مؤثر و توجه به این سه حوزه میتواند تا حدودی از سنگینی بار اعتیاد بکاهد، اما حل نهایی آن همان طور که اشاره شد، حرکت به سمت جامعهای برابر و برخوردار از رفاه است که باید برای محقق شدنش تلاش کرد.
شتاب تصاعدی اعتیاد زنان
محمد بینازاده
کارشناس حوزه اعتیاد
بر اساس آمارهای آخرین پژوهش ارزیـــــــابی سریع وضعیت مــواد مخدر (RSA) که در سال 1397 انجام شده، به نظر میرسد حدود 10 درصد معتادان جامعه آماری ایران، خانم هستند. این پژوهش در مقایسه با پژوهش قبلی که در سال 1376 انجام شده بود، نشان میدهد روند شیوع در میان زنان 4 برابر افزایش یافته است و در واقع این افزایش از حدود 6 درصد به 10 درصد رسیده، یعنی شتاب اعتیاد زنان خیلی تند نبوده ولی تصاعدی بوده است.
در بحث همهگیرشناسی در بقیه کشورها از جمله کشورهای اروپایی، امریکا، کانادا، استرالیا یعنی کشورهای توسعهیافته غربی، سهم زنان از اعتیاد چیزی در حدود یک سوم کل جامعه آماری معتادان آن کشورها است. در ایران این نسبت، فعلاً 10 به 90 است، یعنی میانگین پایینتری دارد. قسمت ایرانی ماجرا که اعتیاد زنان را با مردان متفاوت میکند، سن شروع مصرف مواد مخدر است. در معتادان زن ایرانی، سن شروع مصرف، پایینتر از سن شروع مصرف در مردان است که این تفاوت، قابل بحث و تحلیل است و تحلیلهای متفاوتی را میطلبد، بنابراین، در حوزه پیشگیری از اعتیاد باید درخصوص دختران از همان سنین پایین، تمرکز بیشتری داشته باشیم. باید اساساً به تفاوتهای عمده اعتیاد بین زنان و مردان تأمل بیشتری کرد.
پیشفرضی وجود دارد و این است که تفاوتهای جنسیت محور در حوزه اعتیاد وجود دارد و در بخش قابل ملاحظهای از برنامهریزیها چه در ایران و چه در کشورهای دیگر تفاوتهای جنسیت محور نادیده گرفته شده و بخش عمدهای از برنامههای پیشگیری از اعتیاد و برنامههای درمان، متأثر از روایتی مردانه است.
در کشورهای غربی هم برنامهریزیها در حوزه اعتیاد با روایتهای مردانه نوشته شدهاند. آنچه که حائز اهمیت است، این نکته است که نمی توان از مدلهای پیشگیرانه و درمانی مردان برای زنان، استفاده کرد. اولین تفاوت، تفاوت بیولوژیک است. بر اساس پژوهشهایی که در مرکز زنان به دست آمده، وسوسه مصرف مواد در طول یک ماه نوسان دارد. تغییرات هورمونی و افزایش استروژن، سبب افزایش میزان تمایل و وسوسه مصرف مواد میشود، به نحوی که شدت وسوسه مانند یک تابع ریاضی عمل کرده و بر مبنای سیکل ماهانه با در نظر گرفتن آخرین روز قاعدگی قبلی و اولین روز قاعدگی بعدی، شدت وسوسه مصرف مواد در هفته اول و دوم بخصوص وقتی به وسط ماه (زمان تخمکگذاری) نزدیک میشوید، بیشتر خواهد شد.
در واقع نسبت هورمونهای استروژن و پروژسترون در میزان وسوسه در زنان رابطه دارد، به بیان دیگر با بالارفتن استروژن، سطح وسوسه بالا رفته در حالی که نسبت آن با پروژسترون معکوس است.
همین قاعده در زنان باردار هم بشدت مصداق دارد به گونهای که در دوران بارداری با دلیل این که پروژسترون به پایینترین سطح خود میرسد و استروژن به بالاترین میزان خود میرسد، گروه خانمهای باردار با افزایش ماه حاملگی میزان وسوسه بالاتری هم خواهند داشت.
در گروه دیگری از زنان هم که آمپول ضدبارداری استفاده میکنند، از آنجایی که میزان پروژسترون را به سطح بالایی رسانده و استروژن را پایین میآورند، میزان وسوسه هم در آنها بسیار پایین میآید. با توجه به پژوهشهای انجام شده متوجه میشویم از آنجایی که مردان این تجارب را ندارند پس شدت وسوسه هم در آنها نوسانی ندارد.
با مرور منابع بینالمللی نیز میبینیم که نتایجی که ما داشتیم، عیناً آنها هم داشتند. مشخصه نوسان وسوسه در زنان در اثر تلسکوپی یا شتابناکی اعتیاد هم مؤثر است. به بیان سادهتر، اثر تلسکوپی به سرعت مصرف اعتیاد مرتبط است، یعنی از روز اولی که فرد شروع به مصرف میکند تا روزی که به بالاترین میزان مصرف و متجاهر شدن میرسد و به نوعی عملکرد اجتماعی خود را از دست میدهد و وضعیت سلامت روانی او با تغییرات مواجه میشود. متأسفانه به دلیل فیزیولوژی بدن زنان، این بازه زمانی در زنان بسیار کوتاهتر از مردان است.
به طور میانگین مردان از روز اول مصرف تا متجاهر شدن دو سال زمان طی میکنند، اما این رقم در زنان به 6 ماه کاهش مییابد. البته این اتفاق مثل شمشیری دولبه عمل میکند، یعنی همان طور که اثر تخریبی مواد، در زنان، روندی تند دارد، در مقابل در خصوص درمان هم زودتر به جواب میرسیم، در واقع اولی نیمه خالی لیوان و دومی نیمه پرلیوان است. از دیگر تفاوتهای عمده در مقوله اعتیاد زنان و مردان میتوان به بعد روانی اشاره کرد، بر اساس پژوهشهای انجام شده اختلالات روانی در خانمهای معتاد در مقایسه با خانمهایی که معتاد نیستند بیشتر است، از طرفی بیشتر خانمهایی که مصرف کننده و متأهل بودند، همچنین گروه مجردی که دوست پسر داشتند، میگفتند که مصرف مواد آنها به واسطه همسر یا پارتنر آنها بوده در حالی که عکس این قضیه صادق نبود و این که مردی که همسرش معتاد باشد و به واسطه او، آلوده شود، بسیار کمرنگ است.
دلایل گرایش زنان به مصرف مواد مخدر
پژوهشها نشان میدهد تلاطمات روحی و اختلالات روان شناختی، میتوانند علت مصرف مواد مخدر باشند، البته دستهای از خانمها با هدف لاغری و کاهش وزن و زیبایی اندام به مصرف شیشه یا خانواده مواد محرک روی میآورند، بالا بردن انرژی بدنی نیز گزینه دیگری است که عامل گرایش افراد به مصرف چنین موادی است. در یک پژوهش دیگر روی افراد بیش فعال، در مرکز ترک اعتیاد زنان متوجه شدیم که 35 درصد زنهای مرکز، سابقه بیش فعالی در کودکی یا بزرگسالی داشتند و در میان مواد مختلف، مصرف تریاک، رتبه نخست را به خود اختصاص داده است.
بعد از تریاک، شیشه و هروئین بالاترین رتبه را دارند. به طور قطع وجود اختلالات روان شناختی مثل اختلالات خلقی و یا بیش فعالی و نظایر آنها نیز میتوانند در گرایش به سمت مصرف مواد مخدر مؤثر باشند، بر اساس مشاهدات میدانی، گروهی از خانمها که به اعتیاد کشیده شدند، بهره هوشی پایینی داشتند و در مواردی هم مورد سوء استفادههای جنسی قرار گرفته بودند، با توجه به تمامی مواردی که به آنها اشاره شد، غربالگری با انجام تست آی کیو و بیش فعالی در دوران پیش دبستان و دبستان میتواند در کاهش آمار ابتلا به اعتیاد زنان در سنین نوجوانی به بعد کمک شایانی داشته باشد.
نبود حمایت های ویژه برای اعتیاد زنان
مونیکا نادی
حقوقدان و فعال حوزه زنان
اعتیاد در زنان بهدلیل نقشی که آنان به طور معمول در خانواده و در جامعه دارند، آسیبهای مضاعفی را به همراه دارد.
در واقع آسیبهای ناشی از اعتیاد زنان در جامعه بسیار گسترده است و افراد زیادی به خاطر اعتیاد یک زن درگیر این آسیبها میشوند.
در حال حاضر در کشور ما شاهد افزایش تعداد زنان معتاد و بیشتر دیده شدن و خارج شدن این موضوع از یک آسیب پنهان به یک آسیب آشکار هستیم.
بهدنبال اعتیاد آسیبهای زیادی، زنان، خانواده و جامعه را تهدید میکند. معمولاً عوارض فیزیولوژیکی اعتیاد در برخی موارد در زنان نسبت به مردان شدیدتر است. اختلالات روانی با شدت بیشتری در زنان دیده میشود و به طور خاص هم روی بارداری و فرزندپروری و سلامت کودک اثر مستقیم میگذارد. اعتیاد در زنان یکی از عواملی است که زنان را به تجربه خشونت و رفتارهای خشونتآمیز سوق میدهد و از حیث اشتغال، هویت خود و فرزندان آنها را میتواند دچار مشکل کند. تنشهای خانوادگی، بزهدیدگی کودکان یا بیخانمانی زنان را بهدنبال دارد و علاوه بر همه اینها از طرف دیگر برچسبهای اجتماعی نسبت به زنان معتاد شدیدتر از مردان است و دیدگاه جامعه نسبت به آنان متفاوت و منفی است، پس میبینیم که آسیبهایی که یک زن معتاد میبیند بسیار بیشتر از آسیبهایی است که مردان میبینند و تمام خانواده و اطرافیان را درگیر میکند و در یک کلام جنس آسیبهایی که زنان معتاد میبینند با آسیبهایی که مردان میبینند، متفاوت است.
در نتیجه تمامی این عوامل، متوجه میشویم که نیاز داریم در خصوص روشهایی که برای پیشگیری و درمان در پیش میگیریم، نگاه به اعتیاد زنان، نگاهی خاص باشد و در جهت درمان و حمایت از زنان معتاد از روشهای ویژهای استفاده کنیم که نیازهای خاص این دسته از افراد را پوشش دهد و امکان برگرداندن آنها به زندگی عادی میسر شود.
در بحث درمان، ترک اعتیاد و برگشت به زندگی هم مشکلات زیادی وجود دارد، به طور معمول، زنان معتاد حمایتهای لازم از طرف خانواده و جامعه را دریافت نمیکنند و به نوعی میتوان گفت که هم از طرف خانواده و هم از سوی جامعه طرد میشوند و فرصتها و حمایتهای کمتری دارند، در عین حال این افراد به طور معمول آگاهیهای کمتری نسبت به پیامدهای اعتیاد دارند.
همه این مشکلات در کنار این که روشهای خاصی برای زنان معتاد ارائه نشده، سبب میشود در خیلی از مواقع درمان اعتیاد هم با شکست مواجه شود و زنان حتی در صورت ترک، مجدداً به اعتیاد باز گردند. پس در مقوله اعتیاد زنان بشدت به حمایتهای ویژه نیاز داریم و این که ساختارها و اصولی که برای ساماندهی و مقابله با این آسیب اجتماعی باید در نظر گرفته شود، خاصتر دیده شوند.
فارغ از حیث قوانین که زنان از حقوق شهروندی و اصل عدم تبعیض برخوردار هستند و هر حمایتی که بهعنوان دستورالعمل و آییننامه از طرف متولیان امر بهعنوان مثال سازمان بهزیستی در نظر گرفته میشود، باید بدون تبعیض برای زنان هم در نظر گرفته شود، ولی طبیعتاً باید در طرحها و دستورالعملهایی که برای حل و فصل مشکلات زنان در حوزه اعتیاد دیده میشود، ویژگیهای خاص در نظر گرفت و آسیبهای خاص آنها با توجه به گستردگی آسیبهای اجتماعی دیده شود و روشها و امکانات بیشتری برای این افراد در نظر گرفته شود.
متأسفانه شاهد هستیم که در روشهای فعلی ساماندهی که البته محل انتقادات و اشکالات بسیاری است و ایرادات زیادی دارد، میبینیم که کمپهای ویژه زنان خیلی کم هستند و امکانات و شرایط مطلوب را دارا نیستند.
همه این عوامل سبب میشود که اعتیاد زنان بهعنوان یک آسیب اجتماعی چنان که باید و شاید مورد پردازش قرار نگیرد و لازم است عزمی جدی برای حل معضلات ناشی از اعتیاد زنان شکل بگیرد.
در حوزه قوانین مربوط به اعتیاد، قانون مبارزه با موادمخدر وجود دارد و در آن قانون، جرم انگاری در خصوص اعتیاد صورت گرفته، اما هیچ تفاوتی بین زنان و مردان معتاد از حیث جرایم و مجازاتها در این قانون دیده نشده است، البته حمایتهای خیلی محدودی در آن پیشبینی شده است. برای مواجهه با اعتیاد زنان، باید کمپهای ترک اعتیاد با امکانات بالا وجود داشته باشد ولی حتی این مورد لازم و مهم در قانون دیده نشده است، چرا که آمار بالای اعتیاد در کشور به مردان تعلق داشته و زنان درصد پایینتری را برخوردار هستند.
متأسفانه درخصوص اعتیاد زنان، هیچ قانون خاص حمایتی وجود ندارد که تفاوتهای زنان و مردان در آن مشخص باشد، در کل هم قوانین ویژه و خاصی در حوزه اعتیاد زنان وجود ندارد این در حالی است که با توجه به جایگاه والای زنان در جامعه و آسیبهایی که خود افراد و خانوادههای آنها میبینند، باید به این مقوله در کشور توجه بیشتری شود، زیرا با وجود قانونهای حمایتی در هر حوزهای میتوان بهصورت اصولی از میزان آسیبهای اجتماعی تا اندازه قابل توجهی کاست.
خبرنگار
پایینتر از خیابان خاوران در کوچههای پایین شهر جایی در دل جنوب پایتخت، در آهنی بزرگی محصور در دیواری با حفاظهای بلند به چشم میخورد. برای تهیه گزارش بهدلیل بیماری کرونا بعد از گذر از هفت خوان رستم با سختی زیاد بالاخره مجوز ورود را بهدست آورده و با عکاس راهی آن سوی در بزرگ آهنی میشویم. ساختمانی تقریباً قدیمی که بیشباهت به یک عمارت کلنگی ساز نیست در انتهای حیاط خودنمایی میکند. امروز این همه سختی را از سرگذراندم تا بتوانم راوی داستان زندگی افرادی باشم که انگار از پای چوبه دار برگشتهاند. زنانی که مرگ را با چشم خود دیدند ولی با یک یاعلی بلند شده و دست شان را به سوی یاریگران دراز کردند تا بتوانند دوباره روی پاهای خود بایستند. این مرکز ترک اعتیاد که بیشتر شبیه یک مرکز نگهداری شبانه روزی از زنان معتاد است، از کودکان زنان معتاد به موادمخدر هم در صورتی که بیپناه باشند، در کنار مادرشان نگهداری میکند.
مینا از شهرستان به تهران آمده در اتاق و درکل طبقهای مجزا از او نگهداری میشود. تست کرونا داده ولی هنوز جوابش نیامده، ماسکم را محکمتر به صورتم می چسبانم، اجازه میگیرم تا با حفظ فاصله کنارش نشسته و همصحبتش شوم. «چند سالته؟ در حال ترکی یا پاکی؟» «28 سالمه جایی برای زندگی ندارم، تیرماه همینجا اعتیادم رو ترک کردم، وقتی برای ترک از طریق بهزیستی به اینجا اومدم، همسرم بهخاطر مصرف شیشه زندان بود، خودم تریاک مصرف میکردم، تا 21 سالگی اصلاً نمیدونستم مواد چیه تا اینکه ازدواج کردم، تو خونه شوهر با تریاک آشنا شدم و کم کم شوهرم کاری کرد که کاملاً معتاد شدم. چند سالی از ازدواجمون گذشته بود که متوجه شدم، شوهرم حالت هاش عوض شده، شیشهای شده بود، وقتی تو خونه مصرف میکرد، از بوی مواد حالم به هم میخورد، بوی مواد بدنم رو ضعیف کرده بود، حال و روز خوبی نداشتم تا اینکه تیرماه بهزیستی من و بچه هامو آورد به این مرکز. اعتیادم رو ترک کردم و برگشتم شهرمون. فهمیدم که شوهرم تو مرخصی زندان خودشو حلق آویز کرده.»
با اینکه مینا ماسک روی صورتشه، ولی وقتی از مردن همسرش حرف میزند، مشخصاً چشماش میخنده. البته میتوان حدس زد مردی شیشهای چه بلاهایی سر زن و بچه خودش میآورد. از او میپرسم چرا میخندی؟ خوشحالی که فوت کرده؟ سرش را پایین میاندازد و میگوید: «آره»، «چرا؟ کتک میزد؟»، «کاش فقط کتکم میزد، دچار توهمهای شدید میشد و تهمتهای ناروا میزد، دائم فکر میکرد، گوشی یا فلش مخفی کردم. بعد شروع میکرد به گشتن؛ مثل دیوونهها هم من و لباسامو هم کل خونه رو زیر و رو میکرد. وقتی نمیتونست چیزی پیدا کنه شروع به کتک زدنم میکرد. آنقدر میزد تا از خستگی بیفته یه گوشه. از دستش راحت شدم. تنها مشکلم اینه که دیگه نمیتونم بچهها رو ببینم. خانواده همسرم بچه هامو بردن شهرستان البته با توجه به اینکه دیگه مکانی برای زندگی ندارم، نگهداری از بچهها هم برام مقدور نیست ولی دلم تنگ شده براشون.» «مرکز بهت وعده کار نداده؟ تا کی میتونی اینجا زندگی کنی؟» «قول دادند که در تولید و دوخت ماسک و گان فعالیت کنم، نظافت و آشپزی را به عهده بگیرم و همینجا زندگی کنم. راستش دلم میخواد دوباره ازدواج کنم و خونه زندگی خودمو داشته باشم، اما این بار باید مراقب باشم که شوهرم معتاد نباشه.»
اعتیاد مساوی است با از دست دادن کل زندگی
گوشهای از سالن زن جوانی با نوزادی در آغوش در حال رد شدن است، دختربچه سه سالهای هم با چشمهای گریان گوشه دامنش را گرفته و با هق هق میگوید: «حوصلم سر رفته میخوام با خانم مربی برم بیرون.» نزدیک میشوم، سؤال میکنم که با من حرف میزنی؟ نوزادش را به زن دیگری تحویل میدهد، نزدیکتر شده و با هم در اتاقی که محل زندگی این مادر و کودکانش بود کف زمین مینشینیم، اتاقی با یک تخت نوزاد و یک تخت بزرگسال که با رنگهای صورتی و سفید تزئین شده، رو به من میگوید: «فقط 16 سالم بود که ازدواج کردم، شوهرم پسرعمه خودم بود، هروئین مصرف میکرد، البته از بچگی مصرف میکرد ولی قبل ازدواج ترک کرد و خواستگاری کرد و منم باهاش ازدواج کردم.
بعد از چند وقت متوجه شدم که دوباره داره مصرف میکنه، کمکم به منم اصرار میکرد که باهاش مصرف کنم. تو خانواده ما فقط پدرم بود که تریاک مصرف میکرد، پدرم بتدریج متوجه تغییر رفتارهام شد، منو بهزور برد آزمایش بدم. هم هروئینی شده بودم و هم شیشهای. هرروز به یه بهونه الکی از بابام پول میگرفتم تا خرج اعتیاد خودم و شوهرم در بیاد. وقتی پدرم جواب اعتیادم رو دید دیگه اجازه نداد به خونه شوهرم برگردم. بعد از مدتی بهصورت غیابی طلاق گرفتم. دو ماه بعد از جدایی، با حمید آشنا شدم، تو محلهای که ما زندگی میکنیم دخترها و پسرها نمیتونن با هم دوست بمونن و زود باید ازدواج کنن، همسر دومم پاک بود، عاشقم شده بود، بهش گفتم من اعتیاد دارم به درد زندگی تو نمیخورم، به اصرار حمید ازدواج کردیم.
خدا به ما دو تا بچه داد، ماهک که سه سال داره و هانی که 50 روزه به دنیا اومده. بعد از تولد ماهک چندین بار ترک کردم، هربار همسرم باهام همراهی میکرد. قبل از اینکه پسرم رو باردار بشم پاک بودم اما ماه پنجم حاملگی دوستام وسوسم کردن و مصرف کردم، دوباره اعتیاد پیدا کردم خواستم ترک کنم ولی پزشکان گفتن برای سلامتی جنین خطرداره، بعد از تولد می تونی ترک کنی.»، «تو که چندین بار ترک کردی، مطمئنی این بار آخرین باره؟» جواب میدهد: «وقتی پسرم به دنیا اومد، فامیل شوهرم نشستند زیر پاش که این زن به دردت نمی خوره، هربار ترک میکنه ولی دوباره میره سراغ مواد. مادر خوبی برای بچه هات نمی شه. شوهرم گفت که طلاقم میده و ازاین همه وقتی که برام گذاشته پشیمونه، فکر میکرد که دیگه دوستش ندارم. مادرش یکی رو براش در نظر گرفته بود تا دوباره ازدواج کنه حتی گفت که بچههام رو بهم نمیده. باورم نمیشد.
مردی که 5 سال عاشقانه در کنارم بود و همیشه ازم دفاع میکرد، داشت تنهام میذاشت، یکدفعه فهمیدم زندگی، شوهرم و بچه هام رو با هم از دست میدم، تصمیم گرفتم دیگه سمت مواد نرم، اومدم این مرکز ولی بچهها رو به من نمیدادن داشتم دیوانه میشدم.
پسرم فقط چند روزه بود به من نیاز داشت. اما بالاخره با پادرمیونی و دخالت بهزیستی هفته پیش شوهرم اومد دیدنم، از صورتم معلوم بود که ترک کردم، چشماش از خوشحالی برق میزد، رو به من کرد و گفت بچهها رو میارم، ولی این بار آخرین مهلته، از خوشحالی گریه میکردم، بچههام همه زندگیم هستن، پسر بیچارم که وقتی به دنیا اومده بود معتاد بود، یک هفته تو بیمارستان نگهش داشتن، سم زدایی کردن، خون بچه رو عوض کردن، چندین بار تشنج کرد، داشت از دست میرفت، شوهرم روزی یک میلیون تومن برای پسرم تو بیمارستان هزینه کرد، من این بلاها رو سرشون آوردم، خودمو نمیبخشم، به خودم قول دادم ازاین به بعد مادر خوبی باشم. تصمیمم عوض نمی شه.» از او درباره بدن دردهای دوران ترک و ناآرامیها میپرسم. در پاسخ میگوید: «روزها قرص B2 و شب ها قرص خواب در حد آلپرازولام میدن، یه کپسول هم که ضد وسوسه هست میخورم. مشکلی ندارم و با بچهها سرم گرمه به این امید که هر چی زودتر بتونم برگردم سر خونه و زندگیم. البته با همسرم تصمیم گرفتم که خونه رو عوض کنیم و اصلاً از اون محله بریم، حتماً تغییر شرایط زندگی میتونه کمکم کنه.»
آرامش یا مرگ
زنی تکیده که بهنظر اختلاف سنی بیشتری نسبت به بقیه دارد، ساکت ایستاده و حرفی نمیزند، سؤال میکنم، «چند سالتونه؟» پاسخی نمیدهد و فقط نگاه میکند. بهنظر حدود 60 ساله است.
یکی از دخترها نزدیک میشود و میگوید: «45 سال داره و نمیتونه صحبت کنه. مهناز بیماری شبیه روماتیسم داشت و همیشه از درد دست و پا رنج میکشید، از آنجایی که همه خانواده به نوعی مصرف کننده بودند، مهناز هم برای آرام شدن دردها به سمت مصرف تریاک رفت، اما چند سال پیش متأسفانه دچار سکته مغزی شد و دیگه نتونست حرف بزنه. بعد از سکته دیگر مصرف تریاک هم نتونست دردها رو آروم کنه، این بار به پیشنهاد یکی از اقوام برای کم شدن درد و ناراحتی، هروئین استفاده کرد، کم کم به هروئین هم معتاد شد و درکل هم لال شده، حالا با پای خودش اومده اینجا تا ترک کنه و بعد شروع کنه به گفتاردرمانی.»
در اتاق بزرگی که 6 تخت بزرگسال و یک تخت کودک را در خود جای داده بود، صدای ناله خفیف زنی به گوش میرسید، آن طرفتر زنی به همراه دو پسر خردسال یکی 7 و دیگری 3 ساله با هم پچپچ میکردند. با آرمین که بزرگتر بود، حال و احوال کردم، خودش شروع به حرف زدن کرد: «کلاس اولم، از ایلام اومدیم، دوست دارم تهران زندگی کنم، اینجا شهر قشنگیه، دلم میخواد همینجا برم مدرسه.» پرسیدم: «کی شما رو از ایلام آورد اینجا؟» جواب داد: «دوست مادرم.» وقتی با مادر آرمین شروع به صحبت کردم، زیر چشمی آرمین رو هم میدیدم، پر بود از مظلومیت و خشم.
مادر آرمین 33 سال دارد، سعی میکند دستش را زیر لباسش پنهان کند، یادم میافتد که آرمین گفته از ایلام آمدهاند، ناگهان یاد زنان ایلامی و داستان خودسوزیهای مکرر میافتم، اما خودش میگوید که خودسوزی نکرده و چراغ برگشته روی لباسش و آتش گرفته. صدای نالههای زن در تخت کنار دیوار از درد دندان بالاتر میرود، سعی میکنم با منیره، مادر آرمین و آراز با صدای آرامتری حرف بزنم تا مزاحم بقیه نشویم، میپرسم که از کی معتاد شدی؟ همسرت تشویقت کرد؟ پاسخ میدهد: «قبل از ازدواج نه سیگار میکشیدم نه مشروب، شوهرم شیشهای بود، یک سال بعد از ازدواجمون به بهونه اینکه شیشه درد کمر و کلیه رو کم می کنه اصرار کرد، شیشه مصرف کنم. آخه چند سال بود که درد کلیه و کمر داشتم.
واقعاً بعد از مصرف شیشه دردام از بین می رفت، سرحال میشدم. گاهی هم بهم شربت متادون می داد اونم مؤثر بود. اوایل یک روز درمیان بعد روزی چندین بار مصرف میکردم. شوهرم هم بشدت عصبی بود و دست بزن داشت هر روز کتکم میزد، تهمت می زد که با مردای دیگه رابطه دارم. از شوهرم متنفر شده بودم، به خودم اومدم دیدم دیگه حتی به بچهها هم علاقم کم شده، زندگی بچه هام داشت از دست میرفت، به پیشنهاد یکی از دوستام اومدم اینجا تا ترک کنم. بعد از ترک هم برنمی گردم پیش همسرم، چون مواد مصرف میکنه و خیال ترک کردن نداره، خانواده هم قول دادن که اگه جدا بشم از من و بچه هام حمایت میکنن. خانم خیری هم در شهرمون هست که گفته اگه مواد رو بذارم کنار به لحاظ مسکن، پوشاک و خوراک کمک میکنه، میخوام زندگی خودم و بچهها رو نجات بدم.»
اعتیاد در کمین دختران جوان پولدار
در سالن مبله شده مجموعه جایی که چندین اتاق دورش قرار دارد، نیلوفر آرایش کرده و خوش قد و بالا با چشمهای درشت و پر از شیطنت نگاهم میکند.
یکی از مددکارها رو به من میگوید که فریبا حدود 6 ماه است با میل و اراده خود آمده و هرماه ماندنش را تمدید میکند. تعجب میکنم که چطور یک دختر جوان میتواند 6 ماه خود را در مکانی به دور از همسن و سالهای خود حبس کند. برای پاسخ سؤالم نزدیکتر رفتم. با لبخندی ملیح به ردیف مبلها نزدیک شدیم و نشستیم. پرسیدم: «چطور معتاد شدی؟ خانواده درگیر اعتیاد بودند؟» محکم جواب داد: «پدرم پیشکسوت بسکتبال بود، مادرم هم از خانوادهای اصیل و محترم، تو خانواده اصلاً معتاد نداشتیم، وضع مالی مساعدی هم داشتیم، خونه پدری من خیابون ولیعصره، هیچی تو زندگی کم نداشتم. دو تا بچه بودیم و همه چی در اختیارمون بود تا اینکه پدرم به رحمت خدا رفت.
خیلی بهش وابسته بودم از غم فوتش حالتهای افسردگی داشتم با هر ضرب و زوری دیپلمم رو گرفتم. کم کم مدل دوستام عوض شدن، پام به مهمونیای مختلط باز شد. اول به اصرار دوستام مخصوصاً دوست پسرم، شروع کردم به مشروب خوردن بعد سمت موادمخدری مثل کوکائین و شیشه کشیده شدم. اوایل ماهی یکبار مهمونی میرفتم همون یکبارم مصرف میکردم بتدریج هر دوهفته یکبار بعد هفتهای یکبار مهمونی میرفتم.»، «چی مصرف میکردی؟»، جواب داد: «شیشه، اینقدر درگیرش شده بودم که یک روز در میون و بعد هرروز مصرف میکردم، مشکل مالی هم برای تهیه مواد نداشتم، حقوق پدرم بود و هر دو روز یکبار 50 هزار تومان هزینه موادم میشد. غرق شده بودم تو اعتیاد و توهمات هرروزه، مادرم و خواهرم رو با بهونههای الکی کتک می زدم، مادرم رو هم از دست دادم. نتونست دوری پدرم و وضعیت منو تحمل کنه، از غم و غصه، سکته کرد و مرد. رفتارم کاملاً غیرعادی شده بودن، قبل از بیرون رفتن از خونه بیاغراق 4 تا 5 ساعت جلوی آیینه مینشستم و زل میزدم به خودم، اصلاً متوجه گذر زمان نبودم، ساعتها میگذشت به خودم، میآمدم، نگاهی به ساعت میکردم و متوجه میشدم، 5 ساعت متوالی جلوی آیینه نشستهام. کم کم ترس برم داشت. چندتا از دوستای نزدیکم اوردوز کردن و فوت کردند. از ترس با پای خودم اومدم اینجا. کاملاً ترک کردم. اما دائماً موندنم رو تمدید میکنم.
سه ماه پیش یک روز از اینجا خارج شدم، متوجه شدم دوستم، همون پسری که معتادم کرده بود، خودکشی کرده، بعد با فاصلههای زمانی کوتاه شنیدم که دوستام اوردوز کردن و مردن، راستش از ترس مردن از اینجا بیرون نمیرم. میترسم برم بیرون و دوباره وسوسه بشم که دوستام منو بکشونن سمت موادمخدر. روزی که تصمیم قطعی بگیرم که دور همه دوستام رو میتونم خط بکشم، خونه پدریم رو میفروشم و به یه محله دیگه اسباب کشی میکنم. یک زندگی نو رو شروع میکنم که کاملاً متفاوت باشه، الان هم میرم واحد خیاطی و هر روز ماسک و گان میدوزم و درآمد کمی هم از این راه دارم، وقتی هم ازاینجا برم بیرون، کاشت ناخن و آرایشگری یاد میگیرم تا هم کاری یاد گرفته باشم، هم سرم گرم باشه. خدا پدرم رو بیامرزه، من و خواهرم حقوق پدرم رو داریم و نیاز مالی نداریم، اما این خوبه که هر آدمی مشغول کار باشه و بیکار نباشه، همین بیکاری ریشه اصلی بدبختیهای من بود. خداروشکر خواهرم دانشجو شده و به دانشگاه میره، هیچکسی رو غیر از من نداره، بهخاطر خواهرم و برای اینکه تو این دنیای بزرگ تنهاش نذارم، محاله که دوباره سمت موادمخدر برم. الان دیگه میدونم چه چیزهایی میتونن باعث لغزش من بشن، بهخاطر همین از تک تک اون عوامل دوری میکنم.»
فقط 35 درصد پاک میمانند
لغزش اصطلاحی است که در خصوص بازگشت دوباره معتادان به چرخه اعتیاد پس از ترک کردن، به کار میرود.
فریبا دیلمی، روان شناس حوزه اعتیاد و از مسئولان مرکز اقامتی درمان و بازتوانی مادر و کودک، درباره مراجعان مرکز به «ایران» میگوید: «کمپهای متعددی برای زنان در کشور تأسیس شده اما نمیتوان نام کمپ را روی این مرکز گذاشت، زیرا افرادی که به اینجا مراجعه میکنند، با میل و اختیار خود تصمیم به ترک اعتیاد میگیرند و به اندازهای اراده قوی دارند که مدت حضور را چندین بار متوالی تمدید میکنند. این اقامتگاه دارای استانداردهای بالایی است و قرار است بهصورت یک مدل بعد از کسب موفقیت در استانهای دیگر هم اجرایی شود. پروتکلهای درمانی، نوشته شده و سال گذشته هم به بهزیستی تحویل داده شد.»
بهگفته دیلمی، در ابتدای تأسیس این مرکز، قرار بود بهصورت آزمایشی و موقت فعالیت داشته باشیم اما بعد از مدتی با کسب موفقیت در این حوزه و دستاوردهای خوبی که بهدنبال تأسیس این مرکز به دست آمد، بهزیستی موافقت کرد، روند کار مجموعه ادامه پیدا کند.
وی در خصوص روش ترک معتادان توضیح میدهد: در صورت ضرورت بر اساس نظر پزشک از داروهایی مانند متادون و بوپره نورفین (Buprenorphine) استفاده میشود، این در حالی است که هم از سازمان بهزیستی و هم از وزارت بهداشت، مجوز داریم. خوشبختانه از حمایتهای شهرداری هم بینصیب نماندیم و ساختمان این مجموعه را شهرداری در اختیارمان قرار داده، علاوه بر این بهزیستی هم ماهانه تا حدودی حمایتهای مالی میکند.
این روان شناس، با اشاره به اینکه تنها 35 درصد افرادی که ترک میکنند، پاک میمانند، بیان میدارد: میزان ماندگاری در درمان رقمی بسیار پایینتر از این میزان دارد. با روشهایی همچون تلاش برای حفظ رابطه با مرکز، ویزیت رایگان پزشک و روانپزشک، حضور درمراسم و جشنهای مرکز پس از اتمام دوره درمان، تهیه سبد کالا و لوازم التحریر برای کودکان با کمک خیرین سعی میکنیم ارتباط بیماران را با مرکز حفظ کنیم تا احتمال بازگشت به سمت موادمخدر را کاهش دهیم.
او درباره میزان هزینههای هر فرد که برای ترک مراجعه میکند و همچنین هزینههای کودکان آنها، توضیح میدهد: ماهانه بهصورت میانگین یک میلیون و 500 هزار تومان برای هر نفر چه بزرگسال و چه کودک هزینه میشود. غذا، داروهای آگونیست، داروهای روانپزشکی، داروهای تقویتی، لوازم بهداشتی، شویندهها، پوشک بچه، کرایه اسنپ، سونوگرافی و هزینه وکیل از جمله مواردی است که بهصورت ماهانه برای افراد هزینه میشود. دقیقاً مانند یک خانه که باید برای همه افراد خانواده هزینه کرد، باید همه هزینهها را متقبل شد.
دیلمی در خصوص شرایط نگهداری از زنان باردار معتاد به موادمخدر و کودکان آنها هم توضیح میدهد: تمامی زنان بارداری را که اعتیاد دارند، پذیرش میکنیم. در خصوص کودکان آنها هم چنانچه در خانواده کسی نباشد که مسئولیت نگهداری کودک را به عهده بگیرد، ما شرایط نگهداری از کودکان را هم در کنار مادران فراهم میکنیم. حتی مهدکودکی هم برای این منظور ایجاد کردیم تا کودکان از آموزشها و بازیهای لازم برخوردار شوند. معمولاً یکی از فرآیندهای اساسی که مانع درمان زنان معتاد میشود، فرزندان آنها و نگرانی مادران در خصوص نگهداری آنها است.
چنانچه مراکزی که برای اعتیاد دایر میشوند این مسأله را لحاظ کنند، قاعدتاً آمار زنان معتاد کاهش پیدا میکند.
او با اشاره به اینکه 14 نیروی داوطلب و غیرداوطلب در مرکز مشغول به کار هستند، میگوید: ما به هر فردی که برای ترک اعتیاد به اینجا مراجعه میکند، پیشنهاد میکنیم که حداقل 3 تا 6 ماه حضور داشته باشند، در طول این مدت هم تلاش میکنیم تا در زمینه اشتغال هم آنها را توانمند کنیم. البته برخی از این افراد مشکلات زمینهای دیگری هم دارند بهعنوان مثال زنانی که فرزندانی بیشناسنامه دارند برای شناسنامه گرفتن این کودکان اقدامات لازم را انجام میدهیم، یا نوزادی که معتاد به دنیا میآید یا کودکانی که بیماری دارند، در خصوص درمان آنها همه اقدامات پزشکی را انجام میدهیم. هرچند در میان تمام هزینههای جاری، خیرین هم به میدان آمده و همیشه در کنار ما هستند.
یادداشت
برخوردهای متفاوت با طبقه زنان معتاد
سیمین کاظمی
جامعه شناس
در جامعه ما که محل تلاقی هنجارها و باورهای فرهنــــــگ سنتی مردســـــــالاری با الزامات و اجبارهای زندگی مدرن است، انحرافات و کجرویهای زنان وضعیتی گیج کننده ایجاد کرده است. در این جامعه که از زنان انتظار ایفای نقشهای سنتی معهود همچون زن خانه دارمی رود، کجروی زنان غیرمنتظره و غیرقابل پذیرش است و از اینرو برای مواجهه با آن آمادگی هم وجود ندارد.
بر همین اساس وقتی سخن از اعتیاد به میان میآید، عمدتاً به مثابه مشکلی مردانه تلقی میشود و از آن بهعنوان بلای خانمانسوزی یاد میشود که هستی و زندگی مردان را (که زن تنها جزئی از آن است) تباه میکند. از این زوایه زنان عمدتاً غایبند و حداکثر جزء متعلقات و مایملکی هستند که در سایه اعتیاد مرد، به باد میروند. اما دراثنای همین بیاهمیت شمردن یا جدی نگرفتن خطر اعتیاد برای جنس مؤنث، آهنگ رشد اعتیاد زنان نسبت به دهه قبل تا دو برابر فزونی یافته و زنان معتاد موسوم به متجاهر نیز مسأله اعتیاد زنان را در فضای عمومی مقابل چشم ناباوران قرار دادهاند.
اعتیاد زنان برای جامعهای که هنوز فرهنگ سنتی بر آن سایه افکنده، واقعیتی مهیب و رعب آور است و از اینرو برخورد جامعه با اعتیاد زنان متفاوت از رفتار با مردان معتاد است.
زنان معتاد بیش از مردان نکوهش و طرد میشوند و بهعنوان «منحرف مضاعف» شناخته میشوند، چون علاوه بر ارتکاب جرم مصرف مواد، پا بهوادی جرایم مردانه گذاشته و خلاف انتظار اجتماعی از نقش زن عمل کردهاند. در چنین جامعهای بر اساس تقسیم کار جنسیتی که زنان را عموماً به ایفای نقش خانگی سوق داده است، اعتیاد زنان بلافاصله به نقشهای مادری و همسری پیوند زده میشود و گویا آنچه اعتیاد زنان را واجد اهمیت و سزاوار نگرانی میکند، نه زندگی و سلامت خود زن، بلکه نقش او بهعنوان مستخدم خانواده است که اهمیت دارد. چنین نگاهی که استقلال زن را نادیده میگیرد موجب میشود برنامهریزی درست و دقیق در مقابله با اعتیاد زنان غیرممکن شود.
در مورد اعتیاد زنان این واقعیت را نیز باید در نظر داشت که اعتیاد برای همه زنان تجربه یکسانی نیست و یکی از عواملی که در این مورد میتواند تعیین کننده باشد، طبقه اجتماعی افراد است.
در واقع طبقه اجتماعی است که میتواند سرنوشت زنان معتاد را رقم بزند و تعیین کند که برچسب انحراف و کجروی به هویت آنها الصاق شود یا خیر. میتوان گفت تجربه مصرف مواد در زنان طبقه سرمایهدار با اعتیاد زنان طبقه کارگر یکسان نیست؛ سوء مصرف مواد برای اولی ممکن است، بهعنوان تلاشی برای تجربههای جدید و هیجان آور دیده شود و جرم و بزه به حساب نیاید، اما برای دومی مصرف مواد، تلاشی ناکام برای گریز از رنج و سرخوردگی است که به احتمال بیشتری انحراف اجتماعی و جرم تلقی میشود.
اعتیاد زنان طبقه کارگر و تهیدستان و فرودستان اجتماعی، نه تنها جرم و انحراف مستوجب طرد و مجازات شمرده میشود، بلکه رنج و زخمی است که کمتر بخت التیام دارد، چون زنان این طبقه از حمایت اجتماعی کمتری برخوردارند و منابع کمتری برای کمکجویی در دسترسشان است.
اعتیاد زنان بهعنوان بخشی از یک مسأله اجتماعی، نیازمند برنامهریزی و مداخله مؤثر است، اما تاکنون کمتر اقدام امیدوارکنندهای در این خصوص صورت گرفته است. با آنکه اکنون اعتیاد زنان همچون مردان به عرصه عمومی کشیده شده است و زنان بیخانمان معتاد در گوشه و کنار برخی خیابانهای مناطق فقیرنشین تهران و شهرهای دیگر به حال خود رها شدهاند، تنها تدبیری که مطرح میشود «جمع آوری» آنها به مثابه «پسماندهای اجتماعی» است، که آن هم بواسطه فقدان امکاناتی مثل مراکز اقامتی ویژه زنان تاکنون قابل اجرا نبوده است.
«جمع آوری» معتادان متجاهر (چه زن و چه مرد)، فقط راهکاری برای پنهان کردن مسأله اعتیاد و دور کردن آن از انظار عموم بهطور موقت است و نمیتواند به پیشگیری یا حل این مسأله کمک کند. اعتیاد زنان مانند سایر مسائل اجتماعی، محصول نابرابریهای اجتماعی و جنسیتی است که تا حل چنین مسائلی نمیتوان به حل مسأله اعتیاد نیز امید داشت؛ با وجود این در شرایط فعلی، مشکلاتی در مورد مواجهه با پیشگیری، درمان و بازتوانی معتادان زن وجود دارد که لازم است به طور عاجل مورد توجه قرار گیرند.
اول اینکه در برنامههای پیشگیری از اعتیاد، زنان باید بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گیرند. یکی از ابزارهای پیشگیری، آموزش و اطلاعرسانی است که در این خصوص محتواهایی هم توسط دستگاههای ذیربط منتشر میشود، اما در این پیامها عمدتاً به اعتیاد زنان توجه کافی صورت نگرفته و به آسیبپذیری زنان حداکثر ذیل مجموعه خانواده و زن و بچه مرد معتاد اشاره میشود.
چنانکه گویی از نظر طراحان این پیامها زنان نسبت به اعتیاد مصونیت دارند، یا در صورت معتاد شدن، اعتیادشان اهمیتی ندارد. این بی توجهی به پیشگیری موجب شده، اعتیاد و رفتارهای پرخطر در میان زنان، حتی زنان دانشجو و تحصیلکرده افزایش یابد. بنابراین پیامهای پیشگیری از اعتیاد لازم است با در نظر گرفتن هر دو جنس از دوره کودکی تا بزرگسالی آموزش داده شود.
در وهله دوم، زنان معتاد برای درمان هم با دو مشکل عمده مواجه هستند، از طرفی مراکز درمان اعتیاد به شکلی مردانه طراحی و پیشبینی شدهاند و دسترسی زنان به این مراکز بویژه در شهرهای کوچک و سنتی اندک است و از طرفی از آنجا که زنان فقیر در تأمین معاش با مشکل جدی مواجهند و از طرفی حمایت خانواده را هم ممکن است از دست داده باشند، کمتر قادر به پرداخت هزینههای درمان اعتیاد هستند. از اینرو کمکهای دولتی برای ورود زنان فقیر به روند درمان ضروری به نظر میرسد.
در وهله سوم و بعد از درمان نیز زنان برای بازتوانی نیازمند حمایت اجتماعی و برخورداری از مسکن، کار و درآمد مناسب هستند که بتوانند به طورمستقل به یک زندگی سالم ادامه دهند و مجدداً در زمینهای که اعتیاد آنها را رقم زده رها نشوند.
مداخلات مؤثر و توجه به این سه حوزه میتواند تا حدودی از سنگینی بار اعتیاد بکاهد، اما حل نهایی آن همان طور که اشاره شد، حرکت به سمت جامعهای برابر و برخوردار از رفاه است که باید برای محقق شدنش تلاش کرد.
شتاب تصاعدی اعتیاد زنان
محمد بینازاده
کارشناس حوزه اعتیاد
بر اساس آمارهای آخرین پژوهش ارزیـــــــابی سریع وضعیت مــواد مخدر (RSA) که در سال 1397 انجام شده، به نظر میرسد حدود 10 درصد معتادان جامعه آماری ایران، خانم هستند. این پژوهش در مقایسه با پژوهش قبلی که در سال 1376 انجام شده بود، نشان میدهد روند شیوع در میان زنان 4 برابر افزایش یافته است و در واقع این افزایش از حدود 6 درصد به 10 درصد رسیده، یعنی شتاب اعتیاد زنان خیلی تند نبوده ولی تصاعدی بوده است.
در بحث همهگیرشناسی در بقیه کشورها از جمله کشورهای اروپایی، امریکا، کانادا، استرالیا یعنی کشورهای توسعهیافته غربی، سهم زنان از اعتیاد چیزی در حدود یک سوم کل جامعه آماری معتادان آن کشورها است. در ایران این نسبت، فعلاً 10 به 90 است، یعنی میانگین پایینتری دارد. قسمت ایرانی ماجرا که اعتیاد زنان را با مردان متفاوت میکند، سن شروع مصرف مواد مخدر است. در معتادان زن ایرانی، سن شروع مصرف، پایینتر از سن شروع مصرف در مردان است که این تفاوت، قابل بحث و تحلیل است و تحلیلهای متفاوتی را میطلبد، بنابراین، در حوزه پیشگیری از اعتیاد باید درخصوص دختران از همان سنین پایین، تمرکز بیشتری داشته باشیم. باید اساساً به تفاوتهای عمده اعتیاد بین زنان و مردان تأمل بیشتری کرد.
پیشفرضی وجود دارد و این است که تفاوتهای جنسیت محور در حوزه اعتیاد وجود دارد و در بخش قابل ملاحظهای از برنامهریزیها چه در ایران و چه در کشورهای دیگر تفاوتهای جنسیت محور نادیده گرفته شده و بخش عمدهای از برنامههای پیشگیری از اعتیاد و برنامههای درمان، متأثر از روایتی مردانه است.
در کشورهای غربی هم برنامهریزیها در حوزه اعتیاد با روایتهای مردانه نوشته شدهاند. آنچه که حائز اهمیت است، این نکته است که نمی توان از مدلهای پیشگیرانه و درمانی مردان برای زنان، استفاده کرد. اولین تفاوت، تفاوت بیولوژیک است. بر اساس پژوهشهایی که در مرکز زنان به دست آمده، وسوسه مصرف مواد در طول یک ماه نوسان دارد. تغییرات هورمونی و افزایش استروژن، سبب افزایش میزان تمایل و وسوسه مصرف مواد میشود، به نحوی که شدت وسوسه مانند یک تابع ریاضی عمل کرده و بر مبنای سیکل ماهانه با در نظر گرفتن آخرین روز قاعدگی قبلی و اولین روز قاعدگی بعدی، شدت وسوسه مصرف مواد در هفته اول و دوم بخصوص وقتی به وسط ماه (زمان تخمکگذاری) نزدیک میشوید، بیشتر خواهد شد.
در واقع نسبت هورمونهای استروژن و پروژسترون در میزان وسوسه در زنان رابطه دارد، به بیان دیگر با بالارفتن استروژن، سطح وسوسه بالا رفته در حالی که نسبت آن با پروژسترون معکوس است.
همین قاعده در زنان باردار هم بشدت مصداق دارد به گونهای که در دوران بارداری با دلیل این که پروژسترون به پایینترین سطح خود میرسد و استروژن به بالاترین میزان خود میرسد، گروه خانمهای باردار با افزایش ماه حاملگی میزان وسوسه بالاتری هم خواهند داشت.
در گروه دیگری از زنان هم که آمپول ضدبارداری استفاده میکنند، از آنجایی که میزان پروژسترون را به سطح بالایی رسانده و استروژن را پایین میآورند، میزان وسوسه هم در آنها بسیار پایین میآید. با توجه به پژوهشهای انجام شده متوجه میشویم از آنجایی که مردان این تجارب را ندارند پس شدت وسوسه هم در آنها نوسانی ندارد.
با مرور منابع بینالمللی نیز میبینیم که نتایجی که ما داشتیم، عیناً آنها هم داشتند. مشخصه نوسان وسوسه در زنان در اثر تلسکوپی یا شتابناکی اعتیاد هم مؤثر است. به بیان سادهتر، اثر تلسکوپی به سرعت مصرف اعتیاد مرتبط است، یعنی از روز اولی که فرد شروع به مصرف میکند تا روزی که به بالاترین میزان مصرف و متجاهر شدن میرسد و به نوعی عملکرد اجتماعی خود را از دست میدهد و وضعیت سلامت روانی او با تغییرات مواجه میشود. متأسفانه به دلیل فیزیولوژی بدن زنان، این بازه زمانی در زنان بسیار کوتاهتر از مردان است.
به طور میانگین مردان از روز اول مصرف تا متجاهر شدن دو سال زمان طی میکنند، اما این رقم در زنان به 6 ماه کاهش مییابد. البته این اتفاق مثل شمشیری دولبه عمل میکند، یعنی همان طور که اثر تخریبی مواد، در زنان، روندی تند دارد، در مقابل در خصوص درمان هم زودتر به جواب میرسیم، در واقع اولی نیمه خالی لیوان و دومی نیمه پرلیوان است. از دیگر تفاوتهای عمده در مقوله اعتیاد زنان و مردان میتوان به بعد روانی اشاره کرد، بر اساس پژوهشهای انجام شده اختلالات روانی در خانمهای معتاد در مقایسه با خانمهایی که معتاد نیستند بیشتر است، از طرفی بیشتر خانمهایی که مصرف کننده و متأهل بودند، همچنین گروه مجردی که دوست پسر داشتند، میگفتند که مصرف مواد آنها به واسطه همسر یا پارتنر آنها بوده در حالی که عکس این قضیه صادق نبود و این که مردی که همسرش معتاد باشد و به واسطه او، آلوده شود، بسیار کمرنگ است.
دلایل گرایش زنان به مصرف مواد مخدر
پژوهشها نشان میدهد تلاطمات روحی و اختلالات روان شناختی، میتوانند علت مصرف مواد مخدر باشند، البته دستهای از خانمها با هدف لاغری و کاهش وزن و زیبایی اندام به مصرف شیشه یا خانواده مواد محرک روی میآورند، بالا بردن انرژی بدنی نیز گزینه دیگری است که عامل گرایش افراد به مصرف چنین موادی است. در یک پژوهش دیگر روی افراد بیش فعال، در مرکز ترک اعتیاد زنان متوجه شدیم که 35 درصد زنهای مرکز، سابقه بیش فعالی در کودکی یا بزرگسالی داشتند و در میان مواد مختلف، مصرف تریاک، رتبه نخست را به خود اختصاص داده است.
بعد از تریاک، شیشه و هروئین بالاترین رتبه را دارند. به طور قطع وجود اختلالات روان شناختی مثل اختلالات خلقی و یا بیش فعالی و نظایر آنها نیز میتوانند در گرایش به سمت مصرف مواد مخدر مؤثر باشند، بر اساس مشاهدات میدانی، گروهی از خانمها که به اعتیاد کشیده شدند، بهره هوشی پایینی داشتند و در مواردی هم مورد سوء استفادههای جنسی قرار گرفته بودند، با توجه به تمامی مواردی که به آنها اشاره شد، غربالگری با انجام تست آی کیو و بیش فعالی در دوران پیش دبستان و دبستان میتواند در کاهش آمار ابتلا به اعتیاد زنان در سنین نوجوانی به بعد کمک شایانی داشته باشد.
نبود حمایت های ویژه برای اعتیاد زنان
مونیکا نادی
حقوقدان و فعال حوزه زنان
اعتیاد در زنان بهدلیل نقشی که آنان به طور معمول در خانواده و در جامعه دارند، آسیبهای مضاعفی را به همراه دارد.
در واقع آسیبهای ناشی از اعتیاد زنان در جامعه بسیار گسترده است و افراد زیادی به خاطر اعتیاد یک زن درگیر این آسیبها میشوند.
در حال حاضر در کشور ما شاهد افزایش تعداد زنان معتاد و بیشتر دیده شدن و خارج شدن این موضوع از یک آسیب پنهان به یک آسیب آشکار هستیم.
بهدنبال اعتیاد آسیبهای زیادی، زنان، خانواده و جامعه را تهدید میکند. معمولاً عوارض فیزیولوژیکی اعتیاد در برخی موارد در زنان نسبت به مردان شدیدتر است. اختلالات روانی با شدت بیشتری در زنان دیده میشود و به طور خاص هم روی بارداری و فرزندپروری و سلامت کودک اثر مستقیم میگذارد. اعتیاد در زنان یکی از عواملی است که زنان را به تجربه خشونت و رفتارهای خشونتآمیز سوق میدهد و از حیث اشتغال، هویت خود و فرزندان آنها را میتواند دچار مشکل کند. تنشهای خانوادگی، بزهدیدگی کودکان یا بیخانمانی زنان را بهدنبال دارد و علاوه بر همه اینها از طرف دیگر برچسبهای اجتماعی نسبت به زنان معتاد شدیدتر از مردان است و دیدگاه جامعه نسبت به آنان متفاوت و منفی است، پس میبینیم که آسیبهایی که یک زن معتاد میبیند بسیار بیشتر از آسیبهایی است که مردان میبینند و تمام خانواده و اطرافیان را درگیر میکند و در یک کلام جنس آسیبهایی که زنان معتاد میبینند با آسیبهایی که مردان میبینند، متفاوت است.
در نتیجه تمامی این عوامل، متوجه میشویم که نیاز داریم در خصوص روشهایی که برای پیشگیری و درمان در پیش میگیریم، نگاه به اعتیاد زنان، نگاهی خاص باشد و در جهت درمان و حمایت از زنان معتاد از روشهای ویژهای استفاده کنیم که نیازهای خاص این دسته از افراد را پوشش دهد و امکان برگرداندن آنها به زندگی عادی میسر شود.
در بحث درمان، ترک اعتیاد و برگشت به زندگی هم مشکلات زیادی وجود دارد، به طور معمول، زنان معتاد حمایتهای لازم از طرف خانواده و جامعه را دریافت نمیکنند و به نوعی میتوان گفت که هم از طرف خانواده و هم از سوی جامعه طرد میشوند و فرصتها و حمایتهای کمتری دارند، در عین حال این افراد به طور معمول آگاهیهای کمتری نسبت به پیامدهای اعتیاد دارند.
همه این مشکلات در کنار این که روشهای خاصی برای زنان معتاد ارائه نشده، سبب میشود در خیلی از مواقع درمان اعتیاد هم با شکست مواجه شود و زنان حتی در صورت ترک، مجدداً به اعتیاد باز گردند. پس در مقوله اعتیاد زنان بشدت به حمایتهای ویژه نیاز داریم و این که ساختارها و اصولی که برای ساماندهی و مقابله با این آسیب اجتماعی باید در نظر گرفته شود، خاصتر دیده شوند.
فارغ از حیث قوانین که زنان از حقوق شهروندی و اصل عدم تبعیض برخوردار هستند و هر حمایتی که بهعنوان دستورالعمل و آییننامه از طرف متولیان امر بهعنوان مثال سازمان بهزیستی در نظر گرفته میشود، باید بدون تبعیض برای زنان هم در نظر گرفته شود، ولی طبیعتاً باید در طرحها و دستورالعملهایی که برای حل و فصل مشکلات زنان در حوزه اعتیاد دیده میشود، ویژگیهای خاص در نظر گرفت و آسیبهای خاص آنها با توجه به گستردگی آسیبهای اجتماعی دیده شود و روشها و امکانات بیشتری برای این افراد در نظر گرفته شود.
متأسفانه شاهد هستیم که در روشهای فعلی ساماندهی که البته محل انتقادات و اشکالات بسیاری است و ایرادات زیادی دارد، میبینیم که کمپهای ویژه زنان خیلی کم هستند و امکانات و شرایط مطلوب را دارا نیستند.
همه این عوامل سبب میشود که اعتیاد زنان بهعنوان یک آسیب اجتماعی چنان که باید و شاید مورد پردازش قرار نگیرد و لازم است عزمی جدی برای حل معضلات ناشی از اعتیاد زنان شکل بگیرد.
در حوزه قوانین مربوط به اعتیاد، قانون مبارزه با موادمخدر وجود دارد و در آن قانون، جرم انگاری در خصوص اعتیاد صورت گرفته، اما هیچ تفاوتی بین زنان و مردان معتاد از حیث جرایم و مجازاتها در این قانون دیده نشده است، البته حمایتهای خیلی محدودی در آن پیشبینی شده است. برای مواجهه با اعتیاد زنان، باید کمپهای ترک اعتیاد با امکانات بالا وجود داشته باشد ولی حتی این مورد لازم و مهم در قانون دیده نشده است، چرا که آمار بالای اعتیاد در کشور به مردان تعلق داشته و زنان درصد پایینتری را برخوردار هستند.
متأسفانه درخصوص اعتیاد زنان، هیچ قانون خاص حمایتی وجود ندارد که تفاوتهای زنان و مردان در آن مشخص باشد، در کل هم قوانین ویژه و خاصی در حوزه اعتیاد زنان وجود ندارد این در حالی است که با توجه به جایگاه والای زنان در جامعه و آسیبهایی که خود افراد و خانوادههای آنها میبینند، باید به این مقوله در کشور توجه بیشتری شود، زیرا با وجود قانونهای حمایتی در هر حوزهای میتوان بهصورت اصولی از میزان آسیبهای اجتماعی تا اندازه قابل توجهی کاست.
گزارش دفاع دیجیتال مایکروسافت نشان میدهد
«باج افزار» و «فیشینگ» مجرمان ردیف اول سایبری در دوران کرونا
میترا جلیلی
خبرنگار
تازهترین گزارش دفاع دیجیتال مایکروسافت (Digital Defense Report) نشان میدهد با بحران شیوع کرونا، میزان حملات سایبری در جهان افزایشی چشمگیر داشته و همه کشورهای جهان حداقل یک حمله هکری با محوریت کووید ۱۹را تجربه کردهاند اما در این میان، چین، امریکا و روسیه بیشترین ضربه را خوردهاند؛ازسوی دیگر با این که در گذشته حملات بدافزاری، اغلب مشکلات سایبری را تشکیل میداد حالا باج افزارها بویژه حملاتی با پشتوانه دولتها و همچنین حملات فیشینگ دردسرساز شدهاند. طبق این گزارش، برخی حملات باج افزاری در مدت زمان کمتر از ۴۵دقیقه رخ میدهند که این موضوع را بسیار نگران کنندهتر می کند و برخی آن را یک زنگ خطر میدانند.
گزارش طلایی در دوران کرونا
برای سالهای متمادی، گزارش دفاع دیجیتال مایکروسافت یک استاندارد طلایی برای کمپانیهای کوچک و بزرگ به شمار میرفت تا با شناسایی تهدیدات آنلاین، خود را برای مقابله با این موارد آماده کنند. وقتی مایکروسافت در اقدامی عجیب در سال ۲۰۱۸ خبر از تعطیل شدن این گزارشهای سالانه (SIR)داد، بسیاری از این موضوع تعجب کردند و حتی برخی، این حرکت را غیرمسئولانه دانستند، اما ظاهراً کرونا وضعیت جهان را به گونهای تغییر داده که مایکروسافت پس از دو سال، باز هم تصمیم به انتشار چنین گزارشی گرفته است. مایکروسافت از سال ۲۰۰۵ تاکنون بیش از ۱۲هزار صفحه دیدگاه، صدها پست وبلاگ و هزاران خلاصه گزارش منتشر کرده و به موازات رشد و تکامل تکنولوژی در جهان، تهدیدهای جدید را نیز ردیابی میکند و تجزیه و تحلیلهایی ارائه میدهد تا به فعالان حوزه امنیت اطلاعات و متخصصان امنیتی کمک شود. مایکروسافت پس از وقفه دوساله، این بار گزارشی ۸۸صفحهای ارائه داده که شامل دیتا و اطلاعاتی است که از ماه ژوئیه ۲۰۱۹ تا ژوئن سال جاری میلادی(۲۰۲۰) جمعآوری شده است؛از آنجا که احتمالاً افراد معمولی حوصله خواندن همه این صفحات را ندارند وب سایت زد دی نت، خلاصهای از این گزارش را ارائه کرده است تا کاربران بتوانند تهدیدات سایبری قابل توجه را دریابند و در کسب و کار، شرکتهای تجاری، آموزش و... مراقب بدافزارها، باجافزارها و حملات سایبری باشند. مایکروسافت اعلام کرده برای تهیه این گزارش دفاع دیجیتال، تیم تحقیقات سایبری این کمپانی روزانه بیش از 8 تریلیون سیگنال امنیتی را در جهان مورد بررسی قرار داده و تلاش شده است تا با استفاده از مشاهدات کارشناسان امنیتی و اطلاعات درباره تهدیدها، گزارشی را در مورد وضعیت فعلی امنیت سایبری ارائه دهند.
یک سرقت ساده با اطلاعات کرونا
در گزارش سالانه مایکروسافت آمده است: سال ۲۰۲۰ بهدلیل پاندمی کرونا بیشک یک سال فراموش نشدنی است؛ در سال یکه تازی کووید ۱۹، گروههایی از مجرمان سایبری با استفاده از موضوعهای مرتبط با کرونا همچون راههای درمانی کرونا، راههای تشخیصی، تعداد مبتلایان، اخبار مربوط به کشف واکسن و... کاربران را فریب دادهاند. کاربران که گمان میکنند چنین پیامهایی از سوی سایت سازمان جهانی بهداشت و سایر سازمانهای سلامت کشورها ارسال شده، روی این لینکهای آلوده کلیک کرده یا ایمیلهای آلوده را باز میکنند و پس از کلیک، عملاً سیستمهای آنها به انواع بدافزارها، باج افزارها، ویروسهای خطرناک و... آلوده میشود؛ دورکاری و تعطیلی بسیاری از مدارس و دانشگاههای جهان نیز مزید بر علت شده چراکه تعداد بیشتری از افراد میتوانند هدف چنین حملات سایبری قرار بگیرند. اما کاربران چگونه فریب میخورند؟ تصور کنید که کاربر میخواهد به وب سایت مایکروسافت وارد شود اگر هکر برای وی دام پهن کرده باشد و کاربر هم به این موضوع توجهی نکند، ممکن است کاربر به محض دیدن آدرس این سایت روی آن کلیک کند، بهعنوان مثال ممکن است هکر در آدرس Microsoft.com به جای حرف«O» انگلیسی یک صفر بزرگ قرار داده باشد که به این ترتیب کاربر بدون توجه به مشکل موجود در آدرس، روی Micr0soft.comکلیک کند. در چنین مواردی چشم براحتی خطا میکند و کاربر با کلیک بر این لینک، عملاً براحتی بدافزار را روی سیستم خود مینشاند تا در زمان مورد نیاز بتواند به سرقت اطلاعات محرمانه از سیستم وی بپردازد.، حتی ممکن است این بدافزار راه حملات DDOS بعدی گروههای هکری را بهعنوان مثال به یک بانک هموار کند یا اطلاعات زیرساختهای حیاتی یک کشور را به سرقت ببرد، موضوع به همین سادگی است.
کاهش زمان حملههای باج افزاری
مایکروسافت در گزارش خود آورده است در حالی که پیش از این، بیشتر حملات سایبری در قالب بدافزار انجام میشد حالا باج افزارها و فیشینگ ایمیل در صدر جای گرفتهاند تا اطلاعات محرمانه کاربران را جمعآوری کنند یا آسیبهایی به سازمانها و... بزنند.
طبق گزارش مایکروسافت بیشترین تهدید مخرب جرایم سایبری در یک سال گذشته، گروههای باج افزاری بودهاند. مایکروسافت میگوید: آلوده شدن به باج افزارها بیشترین دلیل کمک گرفتن شرکتهای بزرگ از مراکز سایبری در بازه زمانی اکتبر ۲۰۱۹ تا ژوئیه ۲۰۲۰ بوده است. گروههایی با نام big game hunters و human-operated ransomware بیشترین دردسر را ایجاد کردهاند. این گروهها به طور ویژه شبکههایی را انتخاب میکنند که متعلق به سازمانهای دولتی یا شرکتهای بسیار بزرگ هستند و برای ادامه کار خود، حاضرند مبالغ بالایی بهعنوان باج بپردازند.
برخی از این باندهای باج افزاری هم از زیرساختهای بدافزاری که توسط گروههای مجرمان سایبری دیگری ایجاد شده است استفاده میکنند یا در اینترنت بهدنبال آسیبپذیریهای جدید میگردند تا از این طریق وارد شوند و باجگیری کنند. این باندهای سایبری قبلاً به سیستم دسترسی پیدا میکردند و با حفظ جایگاه خود، آماده حمله میشدند تا در زمان مقتضی کار خود را انجام دهند اما مایکروسافت میگوید که در سال جاری، این باندهای باج افزاری بویژه طی بیماری همه گیر کرونا مدت زمان لازم برای حملات را کاهش دادهاند و گاه کل زمان آغاز حمله تا گرفتن باج از کاربر یا سازمان، به ۴۵دقیقه میرسد که خود زنگ خطری بزرگ به شمار میرود؛ درواقع با هر بار حمله، تعداد بیشتری از فایلهای مهم را گروگان میگیرند به گونهای که عملاً سیستم سازمانها فلج میشود و آنها هم ترجیح میدهند بدون فوت وقت با پرداخت باج، کار خود را از سر بگیرند. به این ترتیب بهدلیل سرعت عمل، شناسایی این مجرمان سایبری نیز سختتر از گذشته شده است.
مجرمان سایبری با پشتوانه دولت ها
دراین گزارش همچنین به حملات سایبری سازمان یافته که کشورها و دولتهایی خاص پشت هک قرار دارند نیز اشاره و عنوان شده است حملات هکری با پشتوانه دولتها با سرمایهگذاری و تربیت نیروی متخصص صورت میگیرد و همین موضوع سبب شده است تا شناسایی این موارد، بسیار سختتر شود. در یک سال گذشته گروههای هکری با پشتوانه دولت ها(APT) فعالیتشان نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده است. طبق گزارش مایکروسافت، بین ماههای ژوئیه ۲۰۱۹ تا ژوئن ۲۰۲۰، مایکروسافت بیش از ۱۳هزار هشدار حمله هکری با پشتوانه دولتها (NSN) را از طریق ایمیل برای کاربران خود ارسال کرده است. سخنگوی مایکروسافت میگوید: ما همه تلاش خود را انجام دادیم تا با چنین حملاتی مقابله کنیم و حتی در مواردی هم کار به دعواهای حقوقی کشید و با اجازه دادگاه، دامنههای مورد استفاده در این حملات را در اختیار گرفتیم تا با برخی از این حملات مقابله کنیم. در یک سال گذشته، مایکروسافت دامنههایی را که پیش از این توسط گروههای هکری وابسته به دولتها استفاده میکردند در اختیار گرفته است که از آنها میتوان به Strontium از روسیه، Barium از چین و Thallium از کره شمالی اشاره کرد.
طبق گزارش مایکروسافت، بیشتر این حملههای سایبری NSN توسط گروههای هکری روس انجام شده و کاملاً توسط دولت روسیه حمایت شدهاند و البته بیشترین تعداد قربانی چنین حملات سازمان یافتهای را نیز میتوان در خاک امریکا پیدا کرد. طبق این گزارش، ۵۲درصد چنین حملات سایبری در فاصله ژوئیه ۲۰۱۹ تا ژوئن ۲۰۲۰ (تیرماه 98 تا خرداد امسال) ازسوی روسیه صورت گرفته است؛ در این گزارش عنوان شده که ۱۲درصد چنین حملاتی از خاک چین صورت گرفته و بخشی هم به کره شمالی و سایر کشورها مربوط میشود. همچنین طبق این گزارش، ۶۹درصد از اهداف حملههای سایبری NSN در امریکا بوده است در حالی که این رقم در بریتانیا به ۱۹درصد میرسد. ۵درصد اهداف چنین حملات سایبری در کانادا سکونت دارند و همچنین کره جنوبی ۴درصد از اهداف چنین حملههای هکری را تشکیل میدهند و این رقم برای عربستان سعودی به ۳درصد میرسد.
ایران فردا به مصاف ازبکستان میرود
رونمایی از تفکرات ملیِ اسکوچیچ
حامد جیرودی / بازیکنان تیم ملی فوتبال که در اردوی آماده سازی به سر میبرند از ساعت 16:30 فردا در ورزشگاه ۳۵ هزار نفری پاختاکور تاشکند برابر تیم ملی ازبکستان صفآرایی خواهند کرد. به این ترتیب 7 ماه پس از انتخاب دراگان اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران از تیم تحت هدایت او و البته تفکراتش در تیم ملی رونمایی میشود. چرا که او پیش از این در تیمهای باشگاهی کشورمان از جمله فولاد، ملوان و نفت آبادان حضور داشته و علاقهمندان به فوتبال با نحوه مربیگری او بیگانه نیستند. به همین منظور ملیپوشان فوتبال ساعت 15 دیروز به همراه ملی پوشان فوتسال که آنها هم در ازبکستان بازی دارند با پرواز اختصاصی راهی تاشکند شدند. سرمربی کروات تیم ملی در شرایطی تمرینات را آغاز کرد که در این اردو خبری از تعدادی از بازیکنان سرشناس نیست. علیرضا بیرانوند، وریا غفوری، علیرضا جهانبخش و مرتضی پورعلی گنجی مصدوم هستند و مهدی ترابی هم با وجود دعوت شدن به خاطر قرنطینه بودن در قطر نتوانست خود را به این اردو برساند و ساسان انصاری جایگزینش شد. البته بازیکنان دیگری مانند مسعود شجاعی، اشکان دژاگه، سعید عزت اللهی، امید ابراهیمی و رامین رضاییان هم دعوت نشده اند که غیبت تعدادی از آنها سوال برانگیز است. آنچه مشخص است اینکه اسکوچیچ برنامههای جدیدی برای تیم ملی و استفاده از بازیکنان در سر دارد. او بازیکنان جدیدی مانند شجاع خلیل زاده، عارف غلامی، مجتبی نجاریان و مهدی قائدی را به اردو فراخواند و باید دید چگونه کار خود را در تیم ملی پیش خواهد برد.
تیم ملی در شرایطی به میدان میرود که از آخرین تقابل فوتبال ایران با ازبکها (ملی و باشگاهی) تنها 8 روز میگذرد. پرسپولیس و پاختاکور، 9 مهر در مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا در دوحه به مصاف هم رفتند که پرسپولیس 2-0 به پیروزی رسید. پاختاکور از 11 ملی پوش ازبک در ترکیب خود بهره میبرد که یکی از آنها جلال الدین ماشاریپوف در خط هافبک است. بازیکنی که دقیقه 15 بازی با پرسپولیس با تکل خشنی که روی پای کمال کامیابینیا رفت، اخراج شد تا سرخپوشان راحتتر کار خود را پیش برده و در نهایت برنده شوند و حالا شاید ماشاریپوف انگیزه مضاعفی برای بازی مقابل ایران داشته باشد. یکی دیگر از بازیکنان ازبکستان هم ایگور سرگیاف، مهاجم پاختاکور است که سابقه به ثمر رساندن گل 3 امتیازی برابر پرسپولیس در فصل 2019 لیگ قهرمانان را دارد. هدایت ازبکها را یک مربی اهل آذربایجان به نام وادیم آبراموف برعهده دارد که سالهاست در فوتبال ازبکستان فعالیت میکند و از سال 2019 هم برای دومین بار روی نیمکت تیم ملی این کشور نشست. شاگردان او 4 روز پس از بازی با ایران در دیدار دوستانه دیگری به مصاف امارات میروند و ماه آینده نیز با سوریه و عراق دیدار میکنند.
ایران و ازبکستان تاکنون ۱۰ بار به مصاف هم رفتهاند که ۸ برد برای ایران، یک برد برای ازبکستان و یک تساوی هم حاصل آن بوده است. در این بازیها جمعاً ۱۵ گل به ثمر رسیده که سهم ایران ۱۳ گل و سهم ازبکستان تنها ۲ گل بوده است. اولین بازی بین دو تیم ۲۳ آذر ۱۳۷۷ از سری بازیهای آسیایی ۱۹۹۸ برگزار شد که ایران 4-0 به برتری رسید. این نتیجه بهترین برد تیم ملی در تمام رویاروییهایش با ازبکستان محسوب میشود. ایران و ازبکستان تاکنون 4 بار در قالب دیدار دوستانه برابر هم صفآرایی کردهاند که آخرین آن 20 شهریور97 در ورزشگاه بنیادکار تاشکند بود و ایران با گل مهدی ترابی (67) به پیروزی رسید.
اسکوچیچ و شاگردانش پس از این بازی به تهران میآیند و بلافاصله راهی ترکیه میشوند تا در دیدار دوستانه بعدی سهشنبه 22 مهر برابر مالی به میدان بروند. گفتنی است، آخرین دیداری که تیم ملی در آن به میدان رفته به 23 آبان 98 بازمیگردد که تیم تحت هدایت ویلموتس در مرحله اول مقدماتی جام جهانی 2022 قطر برابر عراق 2-1 بازنده شد. حالا علاقهمندان به فوتبال امیدوارند تیم ملی عصر جدید و موفقیتآمیزی با دراگان اسکوچیچ داشته باشد و مسیر سخت صعود به جام جهانی توسط او و شاگردانش هموار شود.
گفتنی است فدراسیون ازبکستان با رعایت پروتکل های بهداشتی می خواهد به هزار تماشاگر مجوز ورود به ورزشگاه را در این بازی بدهد.
بــــرش
اسکوچیچ: به تیم ملی ایران اعتماد کامل دارم
دراگان اسکوچیچ در آستانه سفر به ازبکستان پیامی منتشر کرد. سرمربی تیم ملی فوتبال در این پیام نوشت: «قبل از هر چیز، در این اردو مهمترین موضوع برای من و کادر فنی انتقال انرژی مثبت و روحیه تازه به بازیکنان و همچنین معرفی خواستهها و انتظارات جدیدی است که از آنها داریم. ما قویاً معتقدیم که این تیم ظرفیتهای فراوان دارد و در عین حال، پتانسیلهایی که باید از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل کنیم؛ متاسفانه در این اردو نتوانستیم بعضی از بازیکنان را به دلیل مصدومیت در اختیار داشته باشیم اما این مسائل در فوتبال اجتنابناپذیر است. ویروس کرونا نیز شرایطی را به وجود آورده که جابهجایی و سفر را برای ما سخت کرده است. با این حال ما در تیم ملی برای برگزاری هرچه بهتر اردو از تمام وجودمان مایه میگذاریم. من به تیم ملی ایران اعتماد و ایمان کامل دارم. به همین خاطر نیتمان این است که تمام تلاشمان را برای انجام مسئولیتی که داریم به کار ببندیم. ما کاملاً از انتظارات تمام مردمی که نمایندگیشان میکنیم و هواداران تیم ملی آگاهیم و برای تحقق آن خواهیم جنگید.»
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 021
پیامک: 3000451213
جـوابیه
در خصوص پیام مردمی منتشر شده در مورخ 3/7/99 با موضوع نصب حصار برای زمین بازی والیبال در پارک شاهد: بر اساس گزارشهای رسیده از معاونتهای فنی و عمران و امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه5 با توجه به اینکه بوستان یک فضای عمومی و قابل استفاده برای تمام شهروندان است، نصب حصار و محصور کردن محل مورد نظر، ممکن نیست.
فتانه انفرادی / مدیر اداره روابط عمومی شهرداری منطقه 5
نظــــــر مـــردم
توهین نماینده مجلس به رئیس جمهوری/ ناصر دیبا: نماینده مجلسی که به رئیسجمهوری در صحن علنی مجلس توهین میکند این را بداند که آقای روحانی از کل کشور 20 میلیون رأی آورده است. اما، آقای نماینده شما که نماینده یک شهر یا یک استان هستید چقدر رأی آوردهاید؟لطفاً در برخورد با رئیس جمهوری که 20 میلیون رأی مردم را به همراه دارد تجدید نظر فرمایید.
خیابانهای گلپایگان نیاز به آسفالت دارد/ آقای امجدی از گلپایگان: یکی از خیابانهای اصلی گلپایگان که خیابان امام خمینی(ره) نام دارد حدود 15 ماه است که اداره برق کابلی را آنجا خوابانده و همینطور بدون تصمیمگیری مانده و پر از چاله است و خیابان آیتالله گلپایگانی نیاز به روکش آسفالت دارد که شهرداری باید رسیدگی کند.
تلفن: 88769075 021
پیامک: 3000451213
جـوابیه
در خصوص پیام مردمی منتشر شده در مورخ 3/7/99 با موضوع نصب حصار برای زمین بازی والیبال در پارک شاهد: بر اساس گزارشهای رسیده از معاونتهای فنی و عمران و امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه5 با توجه به اینکه بوستان یک فضای عمومی و قابل استفاده برای تمام شهروندان است، نصب حصار و محصور کردن محل مورد نظر، ممکن نیست.
فتانه انفرادی / مدیر اداره روابط عمومی شهرداری منطقه 5
نظــــــر مـــردم
توهین نماینده مجلس به رئیس جمهوری/ ناصر دیبا: نماینده مجلسی که به رئیسجمهوری در صحن علنی مجلس توهین میکند این را بداند که آقای روحانی از کل کشور 20 میلیون رأی آورده است. اما، آقای نماینده شما که نماینده یک شهر یا یک استان هستید چقدر رأی آوردهاید؟لطفاً در برخورد با رئیس جمهوری که 20 میلیون رأی مردم را به همراه دارد تجدید نظر فرمایید.
خیابانهای گلپایگان نیاز به آسفالت دارد/ آقای امجدی از گلپایگان: یکی از خیابانهای اصلی گلپایگان که خیابان امام خمینی(ره) نام دارد حدود 15 ماه است که اداره برق کابلی را آنجا خوابانده و همینطور بدون تصمیمگیری مانده و پر از چاله است و خیابان آیتالله گلپایگانی نیاز به روکش آسفالت دارد که شهرداری باید رسیدگی کند.
تهران چراغ خانه زبان فارسی
احمد مسجد جامعی
عضو شورای شهر تهران
تهران، جز آنکه پایتخت ایران است، پایتخت سرزمین پهناور زبان فارسی است و همچنان که تلاش داریم نمادهایی از جاهای گوناگون ایران، در تهران گرد آوریم. باید با چنین رویکردی نمادهای شعر و ادب ایرانی را ارج نهیم و آن را پایه و مایه همبستگی با سایر علاقهمندان به این ادب و فرهنگ قرار دهیم.
این روزها هفته تهران است، بحث تهران رونق دارد اما درباره موضوع زبان فارسی در تهران که موضوعی مهم و با قدمت است مغفول مانده و هنوز راهی دراز در پیش است. گشایش راسته رودکی در روبهروی تالار وحدت از مجموعه بنیاد رودکی از این موارد است که سابقه آن به دولت و شهرداریهای پیشین برمیگردد و در جای خود ارزشمند است. میدانیم که در تذکرهها رودکی را آدم الشعرا خواندهاند و درباره تسلط او به نغمهها و آواها و سازها داستانهای شگفتی آوردهاند. جز اینها میتوان او را نخستین شاعر فارسی زبان دانست که در همان اندک آثار باقیمانده از او اشعاری در مدح و منقبت علی امیرالمؤمنین (ع) و همسرش حضرت زهرای مرضیه (س) آمده است. اما با همه این گفتهها در راسته رودکی هیچ نشانی از این همه نیست و جای دارد که به آنها بپردازیم؛ حتی در مراسم افتتاح هم یادی از اشعار او نشد و شعر شاعرانی دیگر مجلس را آراست.رودکی شاعر ملی تاجیکان است و مجسمههای بزرگ و زیبایی از او در میدانهای اصلی شهر ساختهاند که همانها میتواند الگوی آثار هنری ما در این زمینه باشد.
از جمله معروف ترین آنها اثری است از انوشیروان بی کسی یان.
به یاد دارم که در سالهای دور جزو نخستین دیدارکنندگان از جمهوری تاجیکستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بودم. در تاجیکستان به دعوت انجمن نویسندگان تاجیک، روزی میهمانشان شدم. آن سالها نشریهای به زبان و خط فارسی داشتند و برخی افغانستانیها نیز در این کار مشارکت میکردند. در آن ایام افغانستان به اشغال اتحاد جماهیر شوروی درآمده بود. چند نفری از اعضای کانون خود را تحصیلکردههای دانشگاه تهران معرفی میکردند. به هر حال یکی از سؤالات اساسی آنها حذف نام رودکی از تالار معروف بود. این موضوع در ذهن من ماند تا زمانی که اساسنامه بنیاد رودکی را در مجلس شورای اسلامی به تصویب رساندیم و این نام برفراز تالار وحدت قرار گرفت. از همان سالها بحث «تالار تا تالار» (تالار وحدت تا تئاتر شهر) یا راسته رودکی مطرح شد و خوشبختانه به نتیجه رسید. راسته رودکی بخشی از محله انقلاب است. حال که این کار به نتیجه رسیده خوب است که از مواهب آن بیشتر و بهتر بهره گیریم و بدانیم که دیگرانی در این سو و آن سوی عالم از این اقدام استقبال خواهند کرد و به همبستگی علاقهمندان فراوان سرزمین زبان فارسی خواهد افزود. به شرط آنکه آداب به جای آوریم و تنها به نام رودکی بسنده نکنیم و در کنار پهنه رودکی، خانه رودکی را با رویکرد جمع آوری انواع آثار و نوشتهها و خوشنویسیها و کتابها و تصاویر و نقاشیهای مربوط به رودکی و برگرفته از آثار آن شاعر بزرگ و همچنین گزارشها و عکسهایی از گذشته و امروز راسته رودکی برپا سازیم. هنوز هم در گوشه و کنار نسخههای خطی ادبیات و اشعاری از رودکی پیدا میشود که بسیار مغتنم است و آخرین آنها گزارشی است که آقای حسن انصاری از نسخهای که راوی آن یک «مذکر» اهل ری بوده و در قرن پنجم کتابت شده، آورده و دکتر علی اشرف صادقی آن را تصحیح و تکمیل کرده است.
هان گیتیا، فسوس و فسوسی به راستی
شاهیت، بندگی است، فزونیت کاستی
بر بچه گان خوش همه مرگ خواستی
خود برکنی همان را که خود برنشاستی
هر که تو را به خواست، مر او را نخواستی
هر که تو را نخواست بدو دادی آستی
در تمامی این مجسمهها چشمان رودکی را به نحوی از کار درآوردهاند که گویی به کلی نابینا بوده است. در حالی که این اتفاق مربوط به چند سال پایانی عمر اوست. در تصاویر و نقاشیهایی که از چهره رودکی شده، نیز این نابینایی را پایه قرار دادهاند و چشم او را به کیفیتی ترسیم کردهاند که بیننده متوجه نابینایی او میشود و خوب است که نقاشیها و کارهای حجمی مبنا را بر بینایی او قرار دهد. درباره اینکه رودکی کور نبوده، سعید نفیسی و مجتبی مینوی بر مبنای توصیفاتی که در شعر او از طبیعت و رنگ و جلوههای مختلف زندگی هست، بحثهای مفصلی کردهاند.
در دولتهای هاشمی و خاتمی کاری ارزشمند درباره رودکی در زادگاه او صورت گرفت و آن تجدید بنای آرامگاه آن شاعر عالی مقام در رودک سمرقند بود. همان جایی که شاعر به دنیا آمد و در آن روزگار گذراند و روی در نقاب خاک کشید. همان جایی که در زمان اتحاد جماهیر شوروی بقایای جسد رودکی را یافتند و بررسی کردند و معلوم شد که شاعر بینا بر اثر جرمی، که شاید همان علاقهاش به اهل بیت بود، نابینا شده و علاوه بر چشم آثار دیگر از فشار و عذاب بر بقایای پیکر او بود و همان یافتهها مبنای تصویرسازی برای ساخت مجسمه باشکوه شاعر شد.
در همان سالها مجموعههایی ارزشمند با نام زبان و ادب فارسی در تاجیکستان و آسیای میانه به همت حسن انوشه تدوین و منتشر شد که رئیس جمهوری دولت اصلاحات در سفر به آن سرزمین، آن را هدیه میداد و با استقبال بسیار مواجه میشد. به هر حال دیپلماسی شهری تنها با کشورهای آن سوی عالم نیست، همسایگان، همزبانان، هم فرهنگان ما، چراغ خانه زبان فارسیاند. میدانیم که روسها از زمان اشغال بخشهایی از ایران در پی تضعیف فرهنگ فارسی و هویت واقعی آن مناطق بودند و به شیوههای گوناگون میان اقوام آنجا اختلافافکنی میکردند. این کار در مکتب خود احیاء کننده هویت اصلی ماوراءالنهر با خراسان ایران بود. هنوز هم در بخشهایی از آسیای میانه از جمله سمرقند و بخارا سادات رضوی حضور دارند. حال که بحث راسته رودکی به میان آمد خوب است به چند نکتهای در همین زمینه و از نگاه شهرسازی اشاره کنم. نخست آنکه در همین جا، دو رشته قنات جاری است. یکی از پارک دانشجو به این سو سرازیر میشود و دیگری از اینجا به سمت سفارت روسیه یا پارک سابق اتابک که در گرو بانک شاهی بود، جاری میگردد. این دو میتواند زمینهساز بهرهبرداری درست از این امکان باشد به نحوی که نه تنها آب بلکه تأسیسات قنات که یادگار کهن ایرانیان است و در تهران [شهر قناتها] شمار قابل توجهی قنات وجود داشته، خود به جذابیتهای گردشگری و آگاهی از این نوع آبیاری بیفزاید. از یاد نبریم که هرگونه توسعه که برپایه همراهی با طبیعت نباشد، پیوسته و پایدار نخواهد بود.
راسته رودکی در کنار جایی است که پیشترها دروازه یوسفآباد-برگرفته از نام میرزا یوسف مستوفی الممالک- قرار داشت. هنوز هم به محل تلاقی خیابانهای حافظ و انقلاب چهارراه یوسف آباد میگویند. قرار بود راسته رودکی با دروازه یا نهادی که یادآور آن خاطره قدیمی تهرانیهاست از فضای پیرامون جدا شود که جای این هم همچنان خالی است.
و بالاخره محور اصلی بازسازی و توسعه این بخش از محله انقلاب، قرار بود خیابان شهریار و ادامه آن تا تئاتر شهر باشد و با کمترین دخالت در محیط و فضاهای پیرامونی این کار صورت گیرد و طبعاً این اقدامات مشوق و محرک توسعه در خیابانهای مجاور خواهد بود. به واقع مرحله دوم و سوم طرح خیابان نوفل لوشاتو و انقلاب را دربر میگرفت.
و نکته دیگر آنکه این روال و روند نباید متکی به اعتباراتی خارج از اقتصاد حوزه عمل فرهنگ و هنر باشد. هر فعالیتی که تکیه خود را بر کمکهای متوالی دستگاههای رسمی قرار دهد دوامی نخواهد داشت. هدف طرح باید زمینهسازی برای کمک به گردش مالی در فعالیتهای فرهنگی و هنری و اجتماعی باشد. و نکته آخر اینکه در مناسبات شهری، هدف سکونت پایدار شهروندان و دفاع از حقوق شهر است و هیچ حرکتی جز در راستای این مهم پذیرفته نیست. بنابراین نباید این کارها منجر به خانه به دوشی اهالی و کسبه به عنوان ذینفعان اصلی این سکونتگاه باشد.
عضو شورای شهر تهران
تهران، جز آنکه پایتخت ایران است، پایتخت سرزمین پهناور زبان فارسی است و همچنان که تلاش داریم نمادهایی از جاهای گوناگون ایران، در تهران گرد آوریم. باید با چنین رویکردی نمادهای شعر و ادب ایرانی را ارج نهیم و آن را پایه و مایه همبستگی با سایر علاقهمندان به این ادب و فرهنگ قرار دهیم.
این روزها هفته تهران است، بحث تهران رونق دارد اما درباره موضوع زبان فارسی در تهران که موضوعی مهم و با قدمت است مغفول مانده و هنوز راهی دراز در پیش است. گشایش راسته رودکی در روبهروی تالار وحدت از مجموعه بنیاد رودکی از این موارد است که سابقه آن به دولت و شهرداریهای پیشین برمیگردد و در جای خود ارزشمند است. میدانیم که در تذکرهها رودکی را آدم الشعرا خواندهاند و درباره تسلط او به نغمهها و آواها و سازها داستانهای شگفتی آوردهاند. جز اینها میتوان او را نخستین شاعر فارسی زبان دانست که در همان اندک آثار باقیمانده از او اشعاری در مدح و منقبت علی امیرالمؤمنین (ع) و همسرش حضرت زهرای مرضیه (س) آمده است. اما با همه این گفتهها در راسته رودکی هیچ نشانی از این همه نیست و جای دارد که به آنها بپردازیم؛ حتی در مراسم افتتاح هم یادی از اشعار او نشد و شعر شاعرانی دیگر مجلس را آراست.رودکی شاعر ملی تاجیکان است و مجسمههای بزرگ و زیبایی از او در میدانهای اصلی شهر ساختهاند که همانها میتواند الگوی آثار هنری ما در این زمینه باشد.
از جمله معروف ترین آنها اثری است از انوشیروان بی کسی یان.
به یاد دارم که در سالهای دور جزو نخستین دیدارکنندگان از جمهوری تاجیکستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بودم. در تاجیکستان به دعوت انجمن نویسندگان تاجیک، روزی میهمانشان شدم. آن سالها نشریهای به زبان و خط فارسی داشتند و برخی افغانستانیها نیز در این کار مشارکت میکردند. در آن ایام افغانستان به اشغال اتحاد جماهیر شوروی درآمده بود. چند نفری از اعضای کانون خود را تحصیلکردههای دانشگاه تهران معرفی میکردند. به هر حال یکی از سؤالات اساسی آنها حذف نام رودکی از تالار معروف بود. این موضوع در ذهن من ماند تا زمانی که اساسنامه بنیاد رودکی را در مجلس شورای اسلامی به تصویب رساندیم و این نام برفراز تالار وحدت قرار گرفت. از همان سالها بحث «تالار تا تالار» (تالار وحدت تا تئاتر شهر) یا راسته رودکی مطرح شد و خوشبختانه به نتیجه رسید. راسته رودکی بخشی از محله انقلاب است. حال که این کار به نتیجه رسیده خوب است که از مواهب آن بیشتر و بهتر بهره گیریم و بدانیم که دیگرانی در این سو و آن سوی عالم از این اقدام استقبال خواهند کرد و به همبستگی علاقهمندان فراوان سرزمین زبان فارسی خواهد افزود. به شرط آنکه آداب به جای آوریم و تنها به نام رودکی بسنده نکنیم و در کنار پهنه رودکی، خانه رودکی را با رویکرد جمع آوری انواع آثار و نوشتهها و خوشنویسیها و کتابها و تصاویر و نقاشیهای مربوط به رودکی و برگرفته از آثار آن شاعر بزرگ و همچنین گزارشها و عکسهایی از گذشته و امروز راسته رودکی برپا سازیم. هنوز هم در گوشه و کنار نسخههای خطی ادبیات و اشعاری از رودکی پیدا میشود که بسیار مغتنم است و آخرین آنها گزارشی است که آقای حسن انصاری از نسخهای که راوی آن یک «مذکر» اهل ری بوده و در قرن پنجم کتابت شده، آورده و دکتر علی اشرف صادقی آن را تصحیح و تکمیل کرده است.
هان گیتیا، فسوس و فسوسی به راستی
شاهیت، بندگی است، فزونیت کاستی
بر بچه گان خوش همه مرگ خواستی
خود برکنی همان را که خود برنشاستی
هر که تو را به خواست، مر او را نخواستی
هر که تو را نخواست بدو دادی آستی
در تمامی این مجسمهها چشمان رودکی را به نحوی از کار درآوردهاند که گویی به کلی نابینا بوده است. در حالی که این اتفاق مربوط به چند سال پایانی عمر اوست. در تصاویر و نقاشیهایی که از چهره رودکی شده، نیز این نابینایی را پایه قرار دادهاند و چشم او را به کیفیتی ترسیم کردهاند که بیننده متوجه نابینایی او میشود و خوب است که نقاشیها و کارهای حجمی مبنا را بر بینایی او قرار دهد. درباره اینکه رودکی کور نبوده، سعید نفیسی و مجتبی مینوی بر مبنای توصیفاتی که در شعر او از طبیعت و رنگ و جلوههای مختلف زندگی هست، بحثهای مفصلی کردهاند.
در دولتهای هاشمی و خاتمی کاری ارزشمند درباره رودکی در زادگاه او صورت گرفت و آن تجدید بنای آرامگاه آن شاعر عالی مقام در رودک سمرقند بود. همان جایی که شاعر به دنیا آمد و در آن روزگار گذراند و روی در نقاب خاک کشید. همان جایی که در زمان اتحاد جماهیر شوروی بقایای جسد رودکی را یافتند و بررسی کردند و معلوم شد که شاعر بینا بر اثر جرمی، که شاید همان علاقهاش به اهل بیت بود، نابینا شده و علاوه بر چشم آثار دیگر از فشار و عذاب بر بقایای پیکر او بود و همان یافتهها مبنای تصویرسازی برای ساخت مجسمه باشکوه شاعر شد.
در همان سالها مجموعههایی ارزشمند با نام زبان و ادب فارسی در تاجیکستان و آسیای میانه به همت حسن انوشه تدوین و منتشر شد که رئیس جمهوری دولت اصلاحات در سفر به آن سرزمین، آن را هدیه میداد و با استقبال بسیار مواجه میشد. به هر حال دیپلماسی شهری تنها با کشورهای آن سوی عالم نیست، همسایگان، همزبانان، هم فرهنگان ما، چراغ خانه زبان فارسیاند. میدانیم که روسها از زمان اشغال بخشهایی از ایران در پی تضعیف فرهنگ فارسی و هویت واقعی آن مناطق بودند و به شیوههای گوناگون میان اقوام آنجا اختلافافکنی میکردند. این کار در مکتب خود احیاء کننده هویت اصلی ماوراءالنهر با خراسان ایران بود. هنوز هم در بخشهایی از آسیای میانه از جمله سمرقند و بخارا سادات رضوی حضور دارند. حال که بحث راسته رودکی به میان آمد خوب است به چند نکتهای در همین زمینه و از نگاه شهرسازی اشاره کنم. نخست آنکه در همین جا، دو رشته قنات جاری است. یکی از پارک دانشجو به این سو سرازیر میشود و دیگری از اینجا به سمت سفارت روسیه یا پارک سابق اتابک که در گرو بانک شاهی بود، جاری میگردد. این دو میتواند زمینهساز بهرهبرداری درست از این امکان باشد به نحوی که نه تنها آب بلکه تأسیسات قنات که یادگار کهن ایرانیان است و در تهران [شهر قناتها] شمار قابل توجهی قنات وجود داشته، خود به جذابیتهای گردشگری و آگاهی از این نوع آبیاری بیفزاید. از یاد نبریم که هرگونه توسعه که برپایه همراهی با طبیعت نباشد، پیوسته و پایدار نخواهد بود.
راسته رودکی در کنار جایی است که پیشترها دروازه یوسفآباد-برگرفته از نام میرزا یوسف مستوفی الممالک- قرار داشت. هنوز هم به محل تلاقی خیابانهای حافظ و انقلاب چهارراه یوسف آباد میگویند. قرار بود راسته رودکی با دروازه یا نهادی که یادآور آن خاطره قدیمی تهرانیهاست از فضای پیرامون جدا شود که جای این هم همچنان خالی است.
و بالاخره محور اصلی بازسازی و توسعه این بخش از محله انقلاب، قرار بود خیابان شهریار و ادامه آن تا تئاتر شهر باشد و با کمترین دخالت در محیط و فضاهای پیرامونی این کار صورت گیرد و طبعاً این اقدامات مشوق و محرک توسعه در خیابانهای مجاور خواهد بود. به واقع مرحله دوم و سوم طرح خیابان نوفل لوشاتو و انقلاب را دربر میگرفت.
و نکته دیگر آنکه این روال و روند نباید متکی به اعتباراتی خارج از اقتصاد حوزه عمل فرهنگ و هنر باشد. هر فعالیتی که تکیه خود را بر کمکهای متوالی دستگاههای رسمی قرار دهد دوامی نخواهد داشت. هدف طرح باید زمینهسازی برای کمک به گردش مالی در فعالیتهای فرهنگی و هنری و اجتماعی باشد. و نکته آخر اینکه در مناسبات شهری، هدف سکونت پایدار شهروندان و دفاع از حقوق شهر است و هیچ حرکتی جز در راستای این مهم پذیرفته نیست. بنابراین نباید این کارها منجر به خانه به دوشی اهالی و کسبه به عنوان ذینفعان اصلی این سکونتگاه باشد.
دل یکدله کردن پیام ماندگار عاشورا
محسن آرمین
پژوهشگر دین
سخن اگر مطابق با واقع باشد صادق و اگر منطبق بر واقع نباشد کاذب است. این معنای منطقی سخن صادق و کاذب است. در اینجا صادق و کاذب صفت کلام است. اما صادق و کاذب معنای دیگری نیز دارد و آن وقتی است که سخن شخصی را با آنچه میاندیشد یا در دل دارد بسنجیم نه با واقع. در این حالت صادق کسی است که میان اندیشه و سخنش اختلافی نباشد و کاذب کسی است که عقیده و کلامش یکسان نباشد. در این معنای دوم صادق و کاذب صفت شخص است نه صفت کلام. در حالت نخست سخن شخص با واقعیت سنجیده میشود و شخص ممکن است به سبب خطای حواس یا خطای در استدلال سخنی برخلاف واقع گفته باشد. در این صورت سخنش کاذب است نه خود او. اما در حالت دوم شخص گرفتار خطای حواس نیست و در استدلال او خطایی رخ نداده است، حتی ممکن است او سخنش کاملاً مطابق با واقع باشد درعین حال همچنان او را کاذب و دروغگو بدانیم، زیرا سخنش نه با واقع بلکه با آنچه در دل دارد، یکی نیست.
در معنای اول ممکن است شخص به عمد گرفتار خطا شود و مثلاً آگاهانه از بودن چیزی که نیست خبر دهد در این صورت او دروغگوست اما در معنای دوم شخصی که سخنش با آنچه در دل دارد مطابقت ندارد و آگاهانه چیزی را میگوید که مطابق عقیدهاش نیست صرفاً دروغگو نیست بلکه دروغگویی منافق است. بلکه در اصل منافق است و دروغگویی او معلول نفاق اوست.
قرآن به این حقیقت اشارهای روشن دارد. در سوره منافقین می فرماید: «چون منافقان نزد تو آیند گویند: گواهى میدهیم که تو واقعاً پیامبر خدایى. و خدا [هم] میداند که تو واقعاً پیامبر او هستى، و خدا گواهى میدهد که منافقان سخت دروغگویند.» (منافقون: ۱) چنانکه ملاحظه میشود مطابق این آیه منافقان شهادت میدهند که آن حضرت پیامبر خداست اما خدا شهادت میدهد که آنان دروغگویند، چون منافقند و دل و زبانشان یکی نیست. چیزی بر زبان میرانند و در دل به چیزی دیگر باور دارند. حرفشان راست است اما دروغگویند. اصلاً مهم نیست کدامیک مطابق حق باشد؛ آنچه در دل دارند حق و آنچه بر زبان میرانند باطل است یا برعکس؛ مهم این است که دل و زبانشان یکی نیست. منافقند و به همین سبب در راست گفتنشان هم دروغگویند. مولوی در این باره تعبیر زیبایی به کار برده است: یکدله کردن و یکدله شدن.
با من صنما دل یکدله کن گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
سی پاره به کف در چله شدی
سی پاره منم ترک چله کن
مجهول مرو با غول مرو/ زنهار، سفر با قافله کن
ای مطرب دل زان نغمه خوش/ این مغز مرا پرمشغله کن
ای زهره و مه زان شعله رو/ دو چشم مرا دو مشعله کن
ای موسی جان چوپان شدهای/ بر طور برآ ترک گله کن
نعلین ز دو پا بیرون کن و رو/ در دشت طوی پا آبله کن
تکیه گه تو حق شد نه عصا/ انداز عصا و آن را یله کن
فرعون هوا چون شد حیوان/ در گردن او رو زنگله کن
شرط سعادت و رستگاری یکدله کردن و یکدله شدن است. جالب این است که مولانا در این شعر از قرآن با عنوان «سی پاره» یاد میکند. اگر دل یکدله نکرده باشی سی پاره به کف یعنی قرآن به دست در چله نشستن هم دردی از تو دوا نمیکند. نور رستگاری که هیچ، کورسویی از روشنایی هم به رویت گشوده نمیشود. و چه جالب است که مولوی برای چنین کسی قرآن را نه قرآن که سی پاره مینامد. گویی که کتاب خدا برای چنین شخصی کاغد پاره و سودی به حال او ندارد. مادام که دل یکدله نکرده باشی، اگر قرآن را هم همیشه با خود داشته باشی و چله خواندن قرآن بگیری، به کورسویی از روشنایی نیز نمیرسی. این سی پاره تو را هرچه بیشتر به قعر چاه وحشت و اضطراب و تفرقه فرو میبرد.
زانک از قرآن بسی گمره شدند/ زین رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست عیبی ای عنود/ چون تو را سودای سربالا نبود
مادام که دل یکدله نکردی نماز هم بخوانی، ذکر مصیبت هم کنی، نعره بزنی و اشک بریزی به تعبیر مولوی «مجهول رفتهای» با «غولان» فریبکار و قدرتطلب و هواهای نفسانی رفتهای.
راهش این است که همچون موسی ترک گله و عصا کنی، نه دل به گله دنیا ببندی و نه به امید حمایت و رسیدن به پست و مقام و تکیه بر عصای قدرتها و اربابان دنیایی بزنی.
ای موسی! جان، چوپان شدهای/ بر طور برو ترک گله کن
حتی اگر نعلین هم با یکدله شدن در تعارض افتد باید آن را هم دربیاوری و تاول زدن پا را در دشت طوی محرومیتها و حبسها و حصرها به قیمت یکدله شدن و صداقت در دل و صراحت در کلام بپذیری.
نعلین ز دو پا بیرون کن و رو در دشت طوی پا آبله کن
اگر به اینجا رسیدی خود مییابی که تکیه گاه تو خداوند است نه اربابان قدرت دنیا. آنها دیگر در نظرت حشمت و جبروتی نخواهند داشت. دیو سرکش درون نیز به گوسفند رامی بدل شده که زنگوله بر گردنش انداختهای.
تکیه گهِ تو حق شد نه عصا
انداز عصا و آن را یله کن
فرعون هوا چون شد حیوان
در گردن او رو زنگله کن
عاشورا صحنه رویارویی دو گروه است. در یک صف آنها که گرفتارند. اسیر وابستگیها و دلبستگیها هستند، نه اینکه حق را نمیشناسند؛ خیر خدا را به یگانگی میشناسند و نماز میخوانند و روزه میگیرند. آنان مردم شام نیستند، مردم کوفه هستند که گرمای خورشید عدالت علوی را سالها حس کردهاند، ولیِ خدا را هم میشناسند به او نامه نوشتهاند و به کوفه دعوتش کردهاند، اما امروز در برابرش شمشیر به دست صف بستهاند. چرا؟ چون یکدله نشدهاند، دل یکی نکردهاند. از چرب و شیرین دنیا دل نبریدهاند، خبر آمدن سپاه شام هم کافی است تا حق را یا نادیده بگیرند و یا انکار کنند. برق سکههای ابن زیاد کافی است تا در تاریکی شب از صف نماز مسلم به کنج خانهها بخزند و چندی بعد که با دوگانگی زبان و دل زندگی کردند و بدان خو گرفتند برای پنهان کردن آن دیگر نیازی به تاریکی شب هم ندارند و روز روشن در برابر حسین صفآرایی میکنند. به قول فرزدق دلشان با حسین است و شمشیرشان علیه حسین. در صف مقابل برعکس کسانی ایستادهاند که هم گله را رها کردهاند و هم عصاهای کاذب را. حر که از سرداران ابن زیاد بود عصای تکیه به قدرت ابن زیاد را به کناری انداخته است، زهیر بن قین گله تجارت و دنیا را رها کرده است، حبیب بن مظاهر و وهب مسیحی نو مسلمان و... نفس سرکش را به حیوانی رام بدل کردهاند و همچون گوسفند به گردنش زنگوله انداختهاند.
آنان به مقامی رسیدهاند که سی پاره را به گونهای نمیخوانند که نه با شهوت پرستیها و دنیاطلبیهایشان تهافتی دارد و نه با منافع اربابان قدرت تعارضی. آنان قرآن را بر سر نیزه میخوانند. دلی که یکدله شد میداند کجا قرآن بخواند
دل آگه میداند به کجا قرآن بخواند/ بر نی باید خواندن نی خلوت تنهایی
تمام زیبایی و شکوه عاشور و راز ماندگاری آن همین است.
حال معنای مؤمن را بهتر میتوان درک کرد. معنای موحد را نیز به خوبی میتوان فهمید. موحد اسم فاعل است یعنی کسی است که واحد و یکی کرده است. یعنی کسی که دل و زبان و عمل را در جهت رضای خداوند یکی کرده باشد. مؤمن هم یعنی کسی که امنیت میدهد یا به مقام امن رسیده است. مقامی که در آن هیچ تعارض و اختلاف و تفرقه و اضطراب و دوگانگی نیست. مقام اطمینان و آرامش. «یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی إلی ربک راضیة مرضیة»
پژوهشگر دین
سخن اگر مطابق با واقع باشد صادق و اگر منطبق بر واقع نباشد کاذب است. این معنای منطقی سخن صادق و کاذب است. در اینجا صادق و کاذب صفت کلام است. اما صادق و کاذب معنای دیگری نیز دارد و آن وقتی است که سخن شخصی را با آنچه میاندیشد یا در دل دارد بسنجیم نه با واقع. در این حالت صادق کسی است که میان اندیشه و سخنش اختلافی نباشد و کاذب کسی است که عقیده و کلامش یکسان نباشد. در این معنای دوم صادق و کاذب صفت شخص است نه صفت کلام. در حالت نخست سخن شخص با واقعیت سنجیده میشود و شخص ممکن است به سبب خطای حواس یا خطای در استدلال سخنی برخلاف واقع گفته باشد. در این صورت سخنش کاذب است نه خود او. اما در حالت دوم شخص گرفتار خطای حواس نیست و در استدلال او خطایی رخ نداده است، حتی ممکن است او سخنش کاملاً مطابق با واقع باشد درعین حال همچنان او را کاذب و دروغگو بدانیم، زیرا سخنش نه با واقع بلکه با آنچه در دل دارد، یکی نیست.
در معنای اول ممکن است شخص به عمد گرفتار خطا شود و مثلاً آگاهانه از بودن چیزی که نیست خبر دهد در این صورت او دروغگوست اما در معنای دوم شخصی که سخنش با آنچه در دل دارد مطابقت ندارد و آگاهانه چیزی را میگوید که مطابق عقیدهاش نیست صرفاً دروغگو نیست بلکه دروغگویی منافق است. بلکه در اصل منافق است و دروغگویی او معلول نفاق اوست.
قرآن به این حقیقت اشارهای روشن دارد. در سوره منافقین می فرماید: «چون منافقان نزد تو آیند گویند: گواهى میدهیم که تو واقعاً پیامبر خدایى. و خدا [هم] میداند که تو واقعاً پیامبر او هستى، و خدا گواهى میدهد که منافقان سخت دروغگویند.» (منافقون: ۱) چنانکه ملاحظه میشود مطابق این آیه منافقان شهادت میدهند که آن حضرت پیامبر خداست اما خدا شهادت میدهد که آنان دروغگویند، چون منافقند و دل و زبانشان یکی نیست. چیزی بر زبان میرانند و در دل به چیزی دیگر باور دارند. حرفشان راست است اما دروغگویند. اصلاً مهم نیست کدامیک مطابق حق باشد؛ آنچه در دل دارند حق و آنچه بر زبان میرانند باطل است یا برعکس؛ مهم این است که دل و زبانشان یکی نیست. منافقند و به همین سبب در راست گفتنشان هم دروغگویند. مولوی در این باره تعبیر زیبایی به کار برده است: یکدله کردن و یکدله شدن.
با من صنما دل یکدله کن گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
سی پاره به کف در چله شدی
سی پاره منم ترک چله کن
مجهول مرو با غول مرو/ زنهار، سفر با قافله کن
ای مطرب دل زان نغمه خوش/ این مغز مرا پرمشغله کن
ای زهره و مه زان شعله رو/ دو چشم مرا دو مشعله کن
ای موسی جان چوپان شدهای/ بر طور برآ ترک گله کن
نعلین ز دو پا بیرون کن و رو/ در دشت طوی پا آبله کن
تکیه گه تو حق شد نه عصا/ انداز عصا و آن را یله کن
فرعون هوا چون شد حیوان/ در گردن او رو زنگله کن
شرط سعادت و رستگاری یکدله کردن و یکدله شدن است. جالب این است که مولانا در این شعر از قرآن با عنوان «سی پاره» یاد میکند. اگر دل یکدله نکرده باشی سی پاره به کف یعنی قرآن به دست در چله نشستن هم دردی از تو دوا نمیکند. نور رستگاری که هیچ، کورسویی از روشنایی هم به رویت گشوده نمیشود. و چه جالب است که مولوی برای چنین کسی قرآن را نه قرآن که سی پاره مینامد. گویی که کتاب خدا برای چنین شخصی کاغد پاره و سودی به حال او ندارد. مادام که دل یکدله نکرده باشی، اگر قرآن را هم همیشه با خود داشته باشی و چله خواندن قرآن بگیری، به کورسویی از روشنایی نیز نمیرسی. این سی پاره تو را هرچه بیشتر به قعر چاه وحشت و اضطراب و تفرقه فرو میبرد.
زانک از قرآن بسی گمره شدند/ زین رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست عیبی ای عنود/ چون تو را سودای سربالا نبود
مادام که دل یکدله نکردی نماز هم بخوانی، ذکر مصیبت هم کنی، نعره بزنی و اشک بریزی به تعبیر مولوی «مجهول رفتهای» با «غولان» فریبکار و قدرتطلب و هواهای نفسانی رفتهای.
راهش این است که همچون موسی ترک گله و عصا کنی، نه دل به گله دنیا ببندی و نه به امید حمایت و رسیدن به پست و مقام و تکیه بر عصای قدرتها و اربابان دنیایی بزنی.
ای موسی! جان، چوپان شدهای/ بر طور برو ترک گله کن
حتی اگر نعلین هم با یکدله شدن در تعارض افتد باید آن را هم دربیاوری و تاول زدن پا را در دشت طوی محرومیتها و حبسها و حصرها به قیمت یکدله شدن و صداقت در دل و صراحت در کلام بپذیری.
نعلین ز دو پا بیرون کن و رو در دشت طوی پا آبله کن
اگر به اینجا رسیدی خود مییابی که تکیه گاه تو خداوند است نه اربابان قدرت دنیا. آنها دیگر در نظرت حشمت و جبروتی نخواهند داشت. دیو سرکش درون نیز به گوسفند رامی بدل شده که زنگوله بر گردنش انداختهای.
تکیه گهِ تو حق شد نه عصا
انداز عصا و آن را یله کن
فرعون هوا چون شد حیوان
در گردن او رو زنگله کن
عاشورا صحنه رویارویی دو گروه است. در یک صف آنها که گرفتارند. اسیر وابستگیها و دلبستگیها هستند، نه اینکه حق را نمیشناسند؛ خیر خدا را به یگانگی میشناسند و نماز میخوانند و روزه میگیرند. آنان مردم شام نیستند، مردم کوفه هستند که گرمای خورشید عدالت علوی را سالها حس کردهاند، ولیِ خدا را هم میشناسند به او نامه نوشتهاند و به کوفه دعوتش کردهاند، اما امروز در برابرش شمشیر به دست صف بستهاند. چرا؟ چون یکدله نشدهاند، دل یکی نکردهاند. از چرب و شیرین دنیا دل نبریدهاند، خبر آمدن سپاه شام هم کافی است تا حق را یا نادیده بگیرند و یا انکار کنند. برق سکههای ابن زیاد کافی است تا در تاریکی شب از صف نماز مسلم به کنج خانهها بخزند و چندی بعد که با دوگانگی زبان و دل زندگی کردند و بدان خو گرفتند برای پنهان کردن آن دیگر نیازی به تاریکی شب هم ندارند و روز روشن در برابر حسین صفآرایی میکنند. به قول فرزدق دلشان با حسین است و شمشیرشان علیه حسین. در صف مقابل برعکس کسانی ایستادهاند که هم گله را رها کردهاند و هم عصاهای کاذب را. حر که از سرداران ابن زیاد بود عصای تکیه به قدرت ابن زیاد را به کناری انداخته است، زهیر بن قین گله تجارت و دنیا را رها کرده است، حبیب بن مظاهر و وهب مسیحی نو مسلمان و... نفس سرکش را به حیوانی رام بدل کردهاند و همچون گوسفند به گردنش زنگوله انداختهاند.
آنان به مقامی رسیدهاند که سی پاره را به گونهای نمیخوانند که نه با شهوت پرستیها و دنیاطلبیهایشان تهافتی دارد و نه با منافع اربابان قدرت تعارضی. آنان قرآن را بر سر نیزه میخوانند. دلی که یکدله شد میداند کجا قرآن بخواند
دل آگه میداند به کجا قرآن بخواند/ بر نی باید خواندن نی خلوت تنهایی
تمام زیبایی و شکوه عاشور و راز ماندگاری آن همین است.
حال معنای مؤمن را بهتر میتوان درک کرد. معنای موحد را نیز به خوبی میتوان فهمید. موحد اسم فاعل است یعنی کسی است که واحد و یکی کرده است. یعنی کسی که دل و زبان و عمل را در جهت رضای خداوند یکی کرده باشد. مؤمن هم یعنی کسی که امنیت میدهد یا به مقام امن رسیده است. مقامی که در آن هیچ تعارض و اختلاف و تفرقه و اضطراب و دوگانگی نیست. مقام اطمینان و آرامش. «یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی إلی ربک راضیة مرضیة»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
اربعین حسینی(ع) را تسلیت می گوییم
-
آمادگی ایران برای کمک به حل مناقشه آذربایجان و ارمنستان
-
ایران به فناوری ساخت ترمز ناوگان ریلی دست یافت
-
لغو پروتکلی
-
دلسپاری از خانه
-
ماسک زدن از شنبه در تهران اجباری است
-
ضیافتهای کرونایی مسافران
-
حمایتهای مالیاتی از کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا
-
میخواهم زنده بمانم
-
«باج افزار» و «فیشینگ» مجرمان ردیف اول سایبری در دوران کرونا
-
رونمایی از تفکرات ملیِ اسکوچیچ
-
سلام ایران
-
تهران چراغ خانه زبان فارسی
-
دل یکدله کردن پیام ماندگار عاشورا
اخبارایران آنلاین